روژینا دنیای مامان و باباروژینا دنیای مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 8 روز سن داره

دنیای مامان وبابا

29هفته

ملوسکم 29 هفتگیت مبارک خوشگله مامان الان 29 هفته ویک روزه که تو دل مامانشه ومامان از وجودش خیلی خوشحاله جیگرم امشب میخوایم بریم عروسی نوه عموی بابا. گلم این دومین عروسی هست که باهم میریم.دفعه قبل عروسی دختر خالم بود که رفتیم البته اون موقع شما کوشمولو بودی وزیاد دل مامی بزرگ نبود اما این دفعه ماشاا.. واسه خودت خانومی شدی و دل مامان یه کم بزرگ تر شده.شیطونک قولت که یادت نرفته که تو دل مامان خوب غذا بخوری وبزرگ بشی که دیگه خانم دکتر نگه وزن دخملی کمه. اخه اگه خانم دکتر ایندفعه هم بگه شما کوشولویی ممکنه مامان گریه کنه من میدونم دخملم حرفمو گوش میکنه که زود بزرگ شه وبیاد بغل مامان وبابا مگه نه/ راستی عروسکم مامان داره کم کم خونه تکونی میکنه ...
20 شهريور 1391

جمعه ساعت 1بامداد

عزیزم 2روز بود که نی نی وبلاگ قطع بود ومامان نتونست که واست چیزی بنویسه / دخترم دیروز با مامانی فاطمه رفتم دکتر وبرگه ازمایش وسونو رو نشون دادم. خانم دکتر گفت همه چی خوبه/فقط نی نی کوچولوی مامان یه خورده وزنش کمه واگه مامان غذاشو بیشتر نکنه واستراحت نکنه ممکنه که شما با وزنی کمتر از 2کیلو نیم به دنیا بیای  واگه خدای نکرده اینجوری بشه مامان از غصه می میره و خانم دکتر گفت که مامان یه کوچولو کم خونی هم داره .الهی مامی فدات بشه مامان تصمیم گرفته از این به بعد به حرفای خانم دکتر گوش کنه وهمه نکاتو رعایت کنه .باباهم خیلی نگرانه واز دیروز تا حالا همش به من میگه اینو بخور واستراحت کن اخه عزیزم تو خودت میدونیکه من اشتها ندارم پس چکار کنم  ...
17 شهريور 1391

28 weeks

28 هفتگیت مبارک عزیزترینم جیگرمامان امروز 28 هفته از اینکه تو دل مامان هستی میگذره.خوبی دختر من/جات تو دل مامی خوبه. خدارو شکر بخاطر اینکه 28 هفته با خوبی وسلامتی سپری شد وتقریبا ده هفته دیگه تو بغل مامانی امیدوارم همیشه سلامت باشی وهیچ مشکلی نداشته باشی عزیزم ...
12 شهريور 1391

حرفای شبانه با نی نیم

سلام دختر نازم. الهی مامان فدات بشه.الان ساعت یک ونیم شبه که مامی داره برات مینویسه عسلم.بابا هم داره با گوشیش بازی میکنه.منم که همش دلتنگ شمام ودوست دارم بیامو برات بنویسم از روزایی که تو دلمی خوشگلم دیروز بعداز طهر با مامانی فاطمه وبابا رفتیم واسه تخت وکمد شما دخمل نازم وبا سلیقه همدیگه یه مدل خوشگل واست انتخاب کردیم و سفارش دادیم وتا 10 مهر اماده میشه و میارنش.عزیزم رنگش صورتی وکرمه ومطمئنم تو گل من هم ازش خوشت میاد نفس مامی دیگه ماشاا.. کم کم داری بزرگ میشی وتکون خوردنات بیشتر شده و  وقتی لگد میزنی دل مامان میپره و مشخصه شما کجای دلم هستی قربون اون دستو پای کوچولوت بشم.جیگرم امروز باید میرفتم پیش خانم دکتر که جواب ارمایش وسونو شم...
12 شهريور 1391

صبح بخیر

صبح بخیر جیگرمامان خوبی عزیز دلم. خوشگلم مامان خیلی دوستت داره       دخملم مامان ازت خواهش میکنه که تو دل مامان خوب غذا بخوری که زود بزرگ بشی وبیای تو بغلم فرشته کوچولوی من. اخه مامان همش نگرانه وزنته. ...
11 شهريور 1391

دیدن روی ماهت

سلام به عشقم  دخترنازم   عزیزم امروز رفتیم با بابا سنوگرافی 3بعدی وشما عزیزدلم رو دیدم.وای خیلی خوشحال شدم دخمله مامان/ با با هم همینطور. دیروز صبح من وبابا رفتیم ازمایشگاه واز مامی خون گرفتن وگفتند که فرداهم باید بیای و بازم ازمایش خون بدی وخانمه گفت که ساعت 4زنگ بزن تا بهت بگیم که فردا کی باید بیای منم زنگ زدم وبهم گفتند ساعت 7بیا وحتما هم صبحانه بخور.وبعدش رفتیم سونوگرافی اما جیگرم خیلی شلوغ بود واصلا وقت نداشتند وماهم مجبور شدیم واسه امروز وقت بگیریم ومن نفسم رو یه روز دیرتر ببینم عشقم مامان دیروز وقت نکرد که بیاد واست بنویسه اخه کلاس داشتم/واما    امروز که تو نانازمو دیدم..................................
6 شهريور 1391

27هفتگی

سلام قربون صدای قلب نازنینت بشه مامان /عروسکم امروز رفتم دکتر وصدای قلبتو شنیدم وکلی خوشحال وشاداب شدم. مامانی فاطی هم صداشوشنید وکلی ذوق کرد ٢٧ هفتگیت مبارک جیگر مامان وبابا. خوشگلم خانم دکتر بهم گفت که خدارو شکر همه چی خوبه وشما عزیز دل من هم امروز ماشا... ماشا... خوب تکون خوردی ولگد زدی.افرین کوچولوی مامان عزیزم فردا باید برم ارمایش دیابت بارداری واسه بار دوم.بار اول تستم خوب بود ولی خانم دکتر گفت که برای بار دوم هم باید برم وجیگرم فردا باید سونو هم برم وشما عسلم رو هم ببینم خیلی خوشحالم و دوست دارم امشب زودتر بگذره و فردا برسه ومن بتونم ببینمت فردا با بابا میخوایم بریم.بابا هم خیلی دوس داره ببینه شمارو. جیگرم فقط من یه ک...
4 شهريور 1391

همدم مامان

سلام عزیزم.الان که دارم واست مینویسم ساعت 2نیمه شبه جمعه هست وبابایی هم داره با گوشیش کار میکنه ومامان بدجوردلتنگه توئه نازنینم. دل مامی بدجور گرفته دلیلش زیاد مهم نیست مامان جون ولی یه جورایی ناراحتم. فرشته کوچولوی من واسه مامانوبابا دعا کن. راستی خوشگلم  4شنبه اومدن واتاقت رو کاغذ دیواری کردند.       اینم عکسش.نمیدونم دوسش داری یا نه اما سلیقه منو باباست امیدوارم توهم خوشت بیاد گلم نفسی فردا میخوام برم بیش خانم دکتر وقشنگ ترین ملودی یعنی صدای قلبتو بشنوم عسلم چرا بعضی موقعها اروم میشی و واسم شیطونی نمیکنی مامان خیلی نگرانت میشه اخه من که نمیتونم تو عزیز دلموببینم دل خوشی من فقط اینه که تو ...
4 شهريور 1391

برای نی نیم

سلام سلام. بند بند دل بنده به بند بند دلت بنده اهای دلبند بنده. خوبی مامانی.دل مامان بدجور برات تنگ شده خوشگلم.ایندفعه که برم دکتر حتما به خانم دکتر میگم که واسم سونو بنویسه که من بتونم شمارو ببینم اخه خیلی دلتنگتم مامان جون عزیزدلم دیشب با بابا رفتیم واسه اتاقت کاغذ دیواری انتخاب کردیم ورول هاشو اوردیم خونه وفردا قراره بیان که واست نصبش کنن واتاقت خوشگل بشه وبعدشم دیگه بریم تخت وکمدتو بگیریم و وسایلتو از خونه مامانی فاطمه بیاریم. عزیزم دل تو دلم نیست که زودتر اتاقت اماده بشه و وسایلاتو بچینم.اخه مامانی من واست خیلی ذوق دارم وهمچنین خیلی ارزو که امیدوارم به همشون برسی دخترم دوستت دارررررررررررررررررررررم.   ...
31 مرداد 1391