29هفته
ملوسکم 29 هفتگیت مبارک خوشگله مامان الان 29 هفته ویک روزه که تو دل مامانشه ومامان از وجودش خیلی خوشحاله جیگرم امشب میخوایم بریم عروسی نوه عموی بابا. گلم این دومین عروسی هست که باهم میریم.دفعه قبل عروسی دختر خالم بود که رفتیم البته اون موقع شما کوشمولو بودی وزیاد دل مامی بزرگ نبود اما این دفعه ماشاا.. واسه خودت خانومی شدی و دل مامان یه کم بزرگ تر شده.شیطونک قولت که یادت نرفته که تو دل مامان خوب غذا بخوری وبزرگ بشی که دیگه خانم دکتر نگه وزن دخملی کمه. اخه اگه خانم دکتر ایندفعه هم بگه شما کوشولویی ممکنه مامان گریه کنه من میدونم دخملم حرفمو گوش میکنه که زود بزرگ شه وبیاد بغل مامان وبابامگه نه/ راستی عروسکم مامان داره کم کم خونه تکونی میکنهاخه قراره ماهه دیگه سیسمونی دخملی رو بچینیمو دلم میخواد وقتی تو به دنیا میای همه چی تمیز ومرتب باشه ومن هیچ کاری نداشته باشم وبه تو برسم جیگرم.میبوسمتفعلا بای بای ناز نازیه من