جمعه ساعت 1بامداد
عزیزم 2روز بود که نی نی وبلاگ قطع بود ومامان نتونست که واست چیزی بنویسه / دخترم دیروز با مامانی فاطمه رفتم دکتر وبرگه ازمایش وسونو رو نشون دادم. خانم دکتر گفت همه چی خوبه/فقط نی نی کوچولوی مامان یه خورده وزنش کمه واگه مامان غذاشو بیشتر نکنه واستراحت نکنه ممکنه که شما با وزنی کمتر از 2کیلو نیم به دنیا بیای واگه خدای نکرده اینجوری بشه مامان از غصه می میرهو خانم دکتر گفت که مامان یه کوچولو کم خونی هم داره .الهی مامی فدات بشه مامان تصمیم گرفته از این به بعد به حرفای خانم دکتر گوش کنه وهمه نکاتو رعایت کنه .باباهم خیلی نگرانه واز دیروز تا حالا همش به من میگه اینو بخور واستراحت کن اخه عزیزم تو خودت میدونیکه من اشتها ندارم پس چکار کنم حالا از اینا که بگذریم دیروز صدای قلب خوشگلتو شنیدم عسله من .وبا گوشیم ضبطش کردم و همش منو بابا بهش گوش میدیم و اروم میشیم. اخه بهترین وزیباترین ملودیه دختر گلم خیلی دوستت دارم.