110 روزگی جیگر خانم
عزیز دلم 110 روزه که در کنار ماهستی و به من معنای واقعی عشق رو فهموندی دختر نازم عشق پاکی رو که به تو دارم با تمام دنیا عوض نمیکنم عشقمومن با وجود تو به عشق واقعی مادرانه رسیدم.و از اینکه خدا به من لیاقت مادر بودن رو داده ممنونم.
دختر گلم روژینای نازم تو ماه اسفند هستیم وتا اومدن بهار فقط 20 روز مونده وای که چقدر امسال عید با تو قشنگتره عزیزم. از این چند روز بگم که وقت نکردم بیام به وبلاگت. جمعه هفته پیش با بابا و مامانی فاطمه رفتیم برای عیدت لباس بخریم اما تا رسیدیم به مرکز خرید شروع کردی به غر زدن اولش من فکر کردم که وقتی اطرافت رو ببینی سرت گرم میشه و به گریت پایان میدی اما شما رضایت ندادی و اصلا نشد که بتونیم برات خرید کنیم و چنان گریه میکردی که توجه اطرافیان به ما جلب شده بوداونموقع بود که به خاصیت پستونک پی بردم و با خودم گفتم که ای کاش پستونیکت میکردم شاید اروم میشدی عزیزم بالاخره ما تسلیم شدیم ونتونستیم که برات خرید کنیم وبرگشتیم خونه و همینکه تو ماشین نشستیم ساکت شدی ومن هم بهت شیر دادم و خوابیدیعزیزدلم این چند روز منم تصیم گرفتم که خونه تکونی کنم وخونمون رو برای فرا رسیدن عید اماده کنم وتا الان فقط تونستم یکم از کارهای اتاق خواب رو انجام بدم و هنوز خیلی کار دارم.تو هفته گدشته منو بابا تصمیم گرفتیم که مبلا رو برای عید عوض کنیم که تنوع بشه ودیروز مبلهای جدید رو اوردن. وقتی که چیدیمشون خیلی بادقت بهشون نگاه میکردی مامان فدای نگاهت بشه که اینقدر ملوس و باهوش هستی وتغییرات اطرافت رو متوجه میشی عروسکم. تو هفته گذشته تو پیشه مامانی فاطمه موندی و من هم کلاسم رو پیچوندم و نرفتم و بجاش با بابا رفتم و خریدای عیدم رو کردم از کارهای جدید خودت بگم که وقتی رو بالش هستی وخسته میشی سرت رو بالا میاری و سعی میکنی که از جات بلند بشی اکثر اوقات دستات خیسه جون همش تو دهنته و ملچ وملوچ میکنی جدیدا یاد گرفتی که تفت رو بیاری بیرون و باهاش صدا در بیاری و حباب هم میسازی خوشگلم دیگه سعی میکنم تو کریر نذارمت وقتی که تنها هستی چون پات رو فشار میدی بهش و میخوای که بلند بشی و با حرکاتت کریر هم تکون میخوره وممکنه که برگرده. جدیدا وقتی تو اینه خودت رو میبینی میخندی و فکر میکنی یه نی نی دیگه اس امروز صبح هم منو بابا وشما رفتیم دکتر برای چکاب ماهیانه ات و همینکه من حس میکردم که تنفست با مشکل مواجه شده اما اقای دکتر گفت که چیزی نیست و بخور بذاریم که گل دختر بهتر بتونه تنفس کنه. الان هم شما خواب بودی و تازه بیدار شدی و منم فردا امتحان تافل دارم و هیچی درس نخوندم وامشب باید بیدار بمونم و درس بخونم اینو برات نوشتم که تو هم تا میتونی به درس خوندن ادامه بدی و دوست دارم که تو درسات موفق بشی نازنینم. حالا بریم سراغ عکسات تو این چند روزه
این عکسها ماله امروز صبحه عسلم قبل از دکتر رفتنه که رو مبلهای جدید نشستی
این عکس رو 2 روز پیش صبح وقتی از خواب بیدار شده بودی گرفتم
چند روز پیش درست وحسابی شیر نمیخوردی منم تصمیم گرفتم برای اولین بار برات لعاب برنج درست کنم وبهت بدم .دوست داشتی و خوردی عزیزم. امروز هم که از دکترت پرسیدم گفت مانعی نداره ولی بهتره که از ماهه دیگه شروع کنیم وبهش بدی
راستی خواستم که یه تنوعی هم به وبلاگت بدم و قالبش رو عوض کردم.حالا از دوستان گلم نظر میخوام که این قالب بهتره یا قالب قبلی