اتلیه و ....
عزیزم چند روزیه یاد گرفتی که میشینی اما به مدت کوتاهی دیشب یه کوچولو با روروئکت راه رفتی و تقریبا داری یاد میگیری که باهاش چطور راه بری دختر قشنگم. چند روزیه که وبلاگت رو اپ نکردم اخه خیلی خوابت کم شده و شیطونیهات زیاد شده و دوست داری که فقط باهات بازی کنیم و من اصلا وقت نمیکنم که برات بنویسم شبها هم اینقدر خسته ام که فقط دوست دارم تو لالا کنی که منم بخوابم
از روز مادر بگیم که وجود تو بهترین هدیه ی امسال برای من بود و لذت مادر بودن رو با هیچ هدیه ای عوض نمیکنم. از دوستان عزیزم هم ممنون که این روز رو به من تبریک گفتند و همچنین شرمنده ام که وقت نکردم که به وبلاگشون برم و بهشون تبریک بگم.از همین جا از همه معذرت میخوام
مامانای گل روزتون مبارک
عزیزدلم برای روز مادر که رفتیم خونه مامانیها برای مامانی فاطمه و مامان زری یه شاخه گل گرفتیم که از طرف شما بهشون بدیم. دختر نازم شما هم خیلی خانومانه گلها رو دادی بهشون اما بعد از چند دقیقه وقتی که باهات داشتند صحبت میکردند و نازت میکردند گلهای بیچاره رو چلوندی
خوب بریم سراغ روز معلم.یعنی 5 شنبه هفته گذشته. اموزشگاه جشنی برای معلمین گرفته بود و جات خالی خیلی هم خوش گذشت وقتی رفتم اونجا دیدم که 2تا از اساتید نی نی هاشون رو که تقریبا همسن شما هستند ومن هم همزمان با اونا باردار بودم همراه خودشون اوردن وقتی که جشن برگزار شد یهو خیلی خیلی دلم هواتو کرد برای همین زنگ زدم به بابا که با مامانی فاطمه بیاردت و بعد از یک ربع تو هم به جشن ما اومدی و من همراه تو به به بالای سن رفتم و هدیه ی روز معلم رو دریافت کردم گلم. که فیلم هم گرفتند و تا چند روز دیگه فیلم وعکسهای جشن روز معلم اماده میشه و شما هم تو اون فیلم و عکسها هستی و من بابت این که یه نی نی کوچولوی نزدیک به 6 ماه تو بغلمه خیلی خوشحالم و مطمئنم که یه یادگاری قشنگ از اون روز برام میمونه اما اونجا فقط نیم ساعت ساکت بودی و بعدش خسته شدی و گریه کردی و غر زدی و هیم گفتی و با مامانی فاطمه و بابا برگشتی خونه
گلم همش در حاله غلت زدنی و همینجوری قلقلی میای پایین و پایین تر و راه میری.هنوز موفق نشدی که سینه خیز یا 4 دست و پا بری نازنینم. با این غلت زدنت پوشک عوض کردن برای مامان خیلی سخت شده اخه تا میام ببندمت برمیگردی و نمیذاری که چسب های پوشکت رو ببندم. ای دختر شیطون مامان
عزیزم زندگی در کنار تو سراسر عشقه همش نگرانه اینم که این روزای قشنگ با تو بودن تموم بشه و تو بزرگ بشی و مستقل و از من دور بشی . وقتی خودت مامانه یه نی نی بشی متوجه حسه من به خودت میشی و عشقه من به خودت رو درک میکنی دختر نازم.و میفهمی که از تموم عشقها فقط عشقه نی نیته که برات یه عشقه واقعیه عزیزم و حاضری زندگیت رو براش بدی و من هم دوست دارم جونم رو فدای تو عزیزترینم بکنم روژینا جونم وای چقدر لذت بخشه وقتی که دست و پای کوچولوت رو میبوسم وقتی زیر گردنت رو بوس میکنم و تو قلقلکت و خوشت میاد و با شیطنت و ناز دخملونه برام لبخند میزنی و من رو به بالاترین عشق میرسونی عزیزم. ممنونم ازت که هستی و دنیای من شدی و از خدا هم ممنونم که یه دخمله ناز بهم داده تا مونسم بشه
نانازم چند روزه که برات سرلاک گرفتیم و ازجمعه شروع کردم و بهت دادم اما امروز/3شنبه/ خوب نخوردی و همه رو میدی بیرون. کلا امروز بی اشتها شدی و فرنی هم نخوردی جوجوی نازم. این چند روز هم با کلی ناز و ادا خوردی و بابا ومامانی سرگرمت کردند تا شما یه ذره سرلاک و یه ذره فرنی بخوری خانومی.
چند روزه که با صدای قشنگت ی‚ ی ‚ی ی ی میگی و همینطور و′ و′ و’ میگی. مامان فدای صدای قشنگت عزیزم چون چند روز بود که تقریبا نشستن رو یاد گرفته بودی منم تصمیم گرفتم که ببرمت اتلیه و چند تا عکس بگیریم اما.........
دوشنبه شب بردیمت حموم که برای اتلیه اماده بشی و یکشنبه هم منو بابا وشما رفتیم بیرون و یه دست لباس همراه با کلاه برات گرفتیم که باهاش عکس بندازی و مامانی فاطمه هم زحمت کشید و برات هد بند و شورت خوشگل بافت
سه شنبه/امروز/ مامان کاملا در اختیار شما بود تا شیر و خوابت به موقع باشه تا موقع عکس گرفتن اذیت نکنی. صبح که لج کردی و اصلا سرلاک و فرنی تخوردی و فقط کمی شیر خوردی اونم وقتی که خواب بودی. وقتمون برای اتلیه ساعت 5 بود و من زمان رو طوری تنظیم کردم که تا ساعت 4 خواب بودی و بعدش سرحال بیدار شدی و تو خواب هم بهت شیر داده بودم و میدونستم که سیری. کازهاتو کردم و رفتیم اتلیه. اما فقط برای 2تا عکس اولی اروم بودی و بعدش همش گریه کردی و عکسهات اونجوری که میخواستم نشد و 2 تا عکس هم با بابا گرفتی منم میخواستم باهاتون عکس بگیرم اما شما خانوم کوچولو همکاری نکردی فکر میکنم که عکسها بد شده باشه و منتظرم که زودتر ببینمشون. خدا کنه که بتونم لا اقل چند تا شون رو برات انتخاب کنم . عزیزم تا به صحنه ای که میخواستن ازت عکس بگیرن میرفتیم گریه میکردی و وقتی میاوردیمت سمت دیگه گریت قطع میشد اصلا همکاری نکردی شیطونکم. عیبی نداره بازم میریم بذار یه کم بزرگتر بشی مطمئنا اون موقع عکسهات هم قشنگتر میشن./اینا دلداریه که به خودم میدم/
دخترم در حاله گل دادن و چلوندنه گل
فدای موهات که شبیه علامت سواله
خواب قبل از اتلیه
تو اتلیه و دخملیه متعجب
اینم یه خنده از دخملک شیطون
ببخشید اگه پستمون طولانی شده