ببلاکar و مریضی
عزیزدله مامان هفته پیش هر وقت که پوشکت رو باز میکردم میدیدم که پ ی پ ی کردی و خیلی هم شله / عزیزم ببخش که اینارو برات مینویسم میدونم که درست نیست اما چون وبلاگت برای ثبت خاطراتی هست که تو در اینده میخوای بخونیش مجبورم که بنویسم البته از همه دوستان هم معذرت میخوام بابت این پست/ منو بابا خیلی نگران شدیم و 5 شنبه هفته قبل تو رو بردیم پیشه دکترت. اقای دکتر قد و وزنت رو اندازه گرفت و از دو ماهگیت تا همون روز که دو ماه و بیست روزت بود 350 گرم وزنت اضافه شده بود و شده بودی 5850 که اقای دکتر گفت کمه وممکنه بخاطر این دو روزی باشه که بیرون روی داشته و وزنش کم شده / اقای دکتر بهم گفت که من لبنیات نخورم چون ممکنه شما به شیر گاو حساسیت داشته باشی و بخاطر همین که شیر من رو خوردی اینجوری شدی.
اقای دکتر گفت که اگر تا شنبه خوب نشد واگر خون دیدی با من حتما تماس بگیر . و ا ار اس داد که بهت بدیم تا اب بدن نازنبنت کم نشه اما دختر نازم شما نخوردیش. تا شنبه صبر کردیم و بازهم بیرون روی شما ادامه داشت و حتی شل تر هم شده بود و شنبه صبح یک مقدارخون هم مشاهده شد که خیلی نگرانمون کرد و سریعا با اقای دکتر تماس گرفتم اونم با چه دردسری که منشی اقای دکتر نمیذاشت و میگفت مریض داخله و.....و با کلی اصرار تونستم باهاش صحبت کنم. اقای دکتر گفت که فورا یک مقدار از پ ی پ یت رو ببریم ازمایشگاه و اورژانسی ازمایش بشه.و این کار رو بابا کرد و و چون شل بود و با چه زحمتی تونست که از پوشکت برش داره . بابا رفت و حدودا یک ساعت بعد برگشت و تو جواب ازمایش هیچ چیزی مشاهده نشده بود حتی خون و خدارو شکر که سالم بودی. منو بابا جواب ازمایش رو بردیم دکتر و اقای دکتر گفت سالمه و احتمالا بخاطر ببلاک ای ار هست چون پروتئین شیر گاو توش زیاده که عزیز دله من اینجوری شده و دوباره به من تاکید کرد که تا زمانی که شما خوب بشی لبنیات نخورم و حتی تو اون چند روز هم که بیرون روی داشتی اینقدر که بی حوصله و بیتاب بودی شیر من رو نخوردی الهی مامان برات بمیره اصلا نمیتونستم ناراحتیت رو تحمل کنم کاش من بجای تو اینجوری میشدم و برات شیر خشک ایزومیل نوشت که شکمت سفت بشه و ببلاک ای ار از برنامه غذاییت حذف شد و خدارو شکر از شنبه تا الان که این شیر رو میخوری بهتر شدی و دیگه اذیت نشدی جوجه مامان . دیشب هم منو بابا شیر خشکهای ببلاک ای اری رو که برات گرفته بودیم رو بردیم دارو خانه و عوض کردیم و برات ایزو میل گرفتیم و خدا کنه که این شیر بهت بسازه. خدارو شکر که تا الان مشکلی نداشتی و رفلاکست هم خوب شده و اصلا این شیر و شیر من رو بالا نیاوردی دختر ناز من. حالا بریم چند تا عکس از عکسهای خوشگلت رو ببینیم
کجارو نگاه میکنی عروسکم با اون چشمهای قشنگت 4 بهمن 91
روژینا گلی در حاله نگاه کردن به عروسکهای بالای تختش و دست وپا زدن بعد از اولین بیرون رفتن با کالسکه با مامانو بابا.
خوشگل خانم بعد از حمام. عزیزم ببخش عکس کیفیتش پایینه اخه اینقدر هول شده بودم که سریع ازت عکس بگیرم تا سرما نخوری دستم لرزیده. راستی عزیزم 3 دفعه هست که خودم میبرمت حمام و خودم بدن نازنینت رو میشورم و فقط مامانی فاطمه روت اب میریزه وچقدر هم شستنت لذت بخشه
دخترم 1 روز قبل از مریض شدن.عسلم جدیدا وقتی تو کریرت میشینی و سرت رو میچرخونی چون گوشت نرمه تا میشه و همش نگرانم که گوشت بد شکل بشه گوشه سمت چپت رو ببین البته تو عکس سمت راسته
اولین نشستن روژینا جونم تو روروئک در 2 ماه و23 روزگی.عزیزم اون چند روز که مریض شده بودی خیلی بی تابی میکردی گذاشتیمت تو روروئک که شاید اروم بشی میدونم خیلی برات زود بوده و هنوز پاهای کوچولوت به زمین نمیرسه
قربونت برم که اینقد با دقت نگاهش میکنی
اینم انگشتهای کوچولوی پات.مامان به فدای تک تکشون عسلم