اولین بیرون رفتن روژینا خانم با کالسکه
عزیزدلم از الودگی هوا که بگذریم چند روزی میشه که هوای تهران گرمتر شده.
منم که خیلی وقت بود که دلم میخواست با کالسکه ات ببرمت بیرون از فرصت استفاده کردم و دیروز صبح به بابا گفتم که حالا که امروز هوا خوبه عصر با روژینا بریم بیرون/اولش بابا گفت که نه نریم چون ممکنه که دختر گلمون سرما بخوره اما بعدش که با اصرار وشوق من مواجه شد بالاخره راضی شد و اینجوری شد که حدودا ساعت 6 منو شما وبابا رفتیم بیرون .
وقتی که کالسکه ات رو بیرون گداشتیم وشما رو گذاشتیم داخلش و راه افتادیم منو بابا کلی ذوق کردیم وهمش نگات میکردیم و میخندیدیم اخه این اولین باری بود که با نازنین دخترمون بیرون میرفتیم. عزیزم نمیدونی چه لحطه های شیرین وخوبی بود و منو بابا با افتخار از داشتنه شما در کنار هم قدم برمیداشتیم . خدایا شکرت که منو لایق هدیه ات دونستی .
اما شما/2 دقیقه بعد از اینکه راه رفتیم تو کالسکه ات خوابت برد وتمام مسیر رو خواب بودی اما وقتی جایی وایمیستادیم بیدار میشدی و تا میخواستی گریه کنی دوباره ما حرکت میکردیم.
عزیزدلم دیشب بهترین جمعه شب واسه من بود چون اولین بیرون رفتن با تو رو تجربه کردم وبهم خیلی خوش گذشت.
فدات بشه مامان که بیدار شدی عسله مناولین بیرون رفتن با کالسکه ات در 2 ماه و16 روزگیت بود دخترم.