دوسال و نیمه شدن دخملی
سلام سلام نفس کوچولوی مامان
دوسال و نیمه شدنت مبارک پرنسس کوچولوی من.
خدا رو سپاسگزارم بخاطر وجودت. سلامتیت و شیرین زبونیهات و همه چی.
دختر 2 سال ونیمه ی من 9 اردیبهشت 1394 با بابا ومامانی رفتیم شمال تا باقی مانده کارهای خونه مامانی رو انجام بدیم عسلم اون چند روز تعطیل بود و چون چهارشنبه رفته بودیم تا شنبه بابا پیشمون بود و شنبه بخاطر کارش برگشت و منو مامانی و شما اونجا موندیم و ماهم سه شنبه با اتوبوس اومدیم تهران.و بابا اومد ترمینال دنبالمون.زمانی که بابا پیشمون بود رفتیم بیرون و کلی بهمون خوش گذشت که عکسهاشو برات میذارم
بین راه تو رستوران افتاب درخشان.
این عکس برای پنج شنبه شبه که بعد از کلی گشت و گذار داخل شهر رفتیم پارک فومن و کلی باهم بازی کردیم و خیلی خوش گذشت.مخصوصا هوا که واقعا خنک و دلپذیر بود.
کلی هم با بابا سرسره بازی کردید
جمعه برای صرف نهار هم رفتیم دریا که واااااااااقعا خوش گذشت و این ساحلی که رفته بودیم با تمام امکانات بود و شما با خیال راحت اب بازی کردیب و ما هم از دیدن طبیعت زیبا همزمان/دریا و جنگل/ بسی خوشحال بودیم و ناگفته نماند که بشدت از اب بازی میترسیدی دخمل مامان.
عااااااااااااااااااااااااااشقتم نی نی گلم.
دخملک ما که در فاصله دورتر از ما با دوست جدیدش مشغول باد بادک بازی بود
فدات بشم که داری میدوی با اون عینکت.
اینجا هم ناراحت و گله مند از اینکه چرا دوستت نمیاد و باهات بازی کنه
بالاخره روابطتون با هم خوب شد و اسمش نگار بود و 7 سالش بود.
بعد از دریا بعد از ظهر برگشتیم خونه و بعد از یکمی استراحت و درست کردن شام رفتیم پارک ابریشم و شاممون رو بردیم که اونجا بخوریم . و شما از لحظه ورود فقط میخواستی بری سمت وسایلهای بازی و گریه کردی و ناراحتمون کردی.
شنبه صبح هم بابا رفت و شما درنبودش خیلی بهونه گیری کردی و در کل خیلی مامانو اذیت کردی. اونجا برات دفتر نقاشی و مداد رنگی برات خریدیم تا شما کمی سرگرم بشی. اینم چند نمونه از نقاشیهات
دخترم میبینی چقدر نقاشیت قشنگه. کوه کشیدی.خورشید کشیدی. نی نی کشیدی که تو دستش گله. درخت و گل هم کشیدی باهوش من. حتی رنگ هاشون رو هم به درستی تشخیص دادی و کشیدی ماشاالله. حتی برای درختت هم میوه کشیدی.
وقتی بابا اومده بود تهران این عکسهارو میخواستم برای بابا بفرستم .