روژینا دنیای مامان و باباروژینا دنیای مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 26 روز سن داره

دنیای مامان وبابا

شهریور ماه

1394/7/20 16:06
1,241 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نانازخانمیمحبت.

گل مامان شهریور ماه ماهی پرخاطره و قشنگ بود .

اخر هفته ای که اوایل شهریور ماه بود رفتیم دریا و نهارمون رو اونجا خوردیم و بعد از نهار منو شما رفتیم سمت وسایلهای بازی و شما تاب و .... سوار شدیبوس. و عصر هم رفتیم کنار ساحل و شما کلی شن بازی کردی و مامان برای اولین بار بهت اجازه داد که با دستات کلی شن بازی کنی و خواستیم قلعه شنی درست کنیم که نشد و بجاش شما در حال هم زدن شن و ماسه بودی و به قول خودت برای ماهی ها غذا درست کردیزیبا.

اخر هفته ی بعدی رفتیم ارتفاعات ماسال و واقعا جای قشنگی بود و با بارون قشنگی که میومد هوا واقعا دلپذیر شده بود و خیلی خنکبوس

هفته سوم مامان زری و عمه ندا و ماهان و خاله محبوبه بابا و اقا فرهاد و فرشاد پسرخاله بابا همگی اومدن خونه ما و سه روز پیش ما بودندمحبت . تو این سه روز کلی خوشحال بودی و از تنهایی در اومده بودی و مخصوصا با هدیه عمه که یه اسکوتر بود سرگرم شده بودی. و گاهی اوقات با ماهان هم بازی میکردیبوس.شب اولی که اومده بودند همگی باهم رفتیم ماسوله و من یادم رفت که اونجا عکس بگیرم و فرداش هم رفتیم دریا و از صبح تا شب دریا بودیم و طرح شنا بانوان داشت و ما خانمها دو سه ساعتی تو اب بودیمخندونک و شما هم اومدی تو اب و این اولین تجربت بود مامانی چون قبل از این به طور کامل و به قصد شنا وارد دریا یا استخر نشده بودی عزیزمخجالت. و تو اب کلی ذوق میکردی و بیشتر بغل عمه ندا بودی و عمه جون تا خط محدوده شنا بردت و بعدش کلی تنت برنزه شده بود عشقمچشمک. روز سوم هم به گشت و گذار اطراف گذشت و مامان زری اینا خونه مامانی نهار دعوت بودند و بعد از خوردن نهار و استراحت برگشتنیم خونمون و اونها اماده شدتد برای رفتن و شما خیلی ناراحت بودی از اینکه میخوان برن و بغض کرده بودی مهربونمغمگین و بعد از اینکه خداحافظی کردند شما گریت گرفت و همش میگفتی که جرا رفتند کاش پیشمون میبودند و ..... گریهاون چند روز سرما خورده بودی و بعد از رفتن عمه اینا ماهم شمارو بردیم دکتر و بعدش بردیم پارک تا حال و هوات عوض بشهبوس

و فرداش هم یعنی 21 شهریور تولد 25 سالگی من بود و همچنین 34 ماهگی شماو به همین دلیل تصمیم گرفتیم یه جشن کوچولو بگیریمجشنو شماهم خیلی ذوق میکردی از گرفتن جشن و بادکنک و کیکجشن.مامانی هم تو جشنمون حضور داشت  و بعد از خوردن شام جشنمون رو شروع کردیم و شما از فوت کردن شمع کلی ذوق میکردی و میخواستی که همه شمعها رو خودت خاموش کنی و از شمع فشفه ای هم خیلی خوشت اومده بودعینک

اخرهفته ی چهارم شهریور ماه بازم مهمون اومد خونمون و اینبار دایی حمیدم و علی اصغر و زنداییم  بودند و شما کلی با علی اصغر بازی کردید و خیلی شیطونی کردید و اتاقت رو بهم ریختید و خیلی بهت خوش گذشت تو این چند روز که دایی اینا شمال بودند یک شب رفتیم لاهیجان و شیطان کوه که خیلی خوش گذشت و کلی برامون خاطره های قشنگی شد عزیزم.بغل

 

 

niniweblog.com

 

 

 

 

دخترم کنار ساحل قدم میزنهخندونک

 

 

 

 

 

 

 

 

مامان فدای دونه دونه انگشتات.

شعری که مامان همیشه برات میخونه

قربون دست قربون دست. قربون انگشتهای دست

قربون پا قربون پا قربون انگشتهای پا. و همزمان دست و پای نازتو با خوندن این شعر میبوسم

 

 

زمین بازی نزدیک ساحل و شما عاشق این گردونک ها شده بودی.بوس

 

 

 

niniweblog.com

 

ارتفاعات ماسال.

 

 

فدا ژستت بشم منبغلبوس

 

 

niniweblog.com

 

 

اینم خونه جدیدمونهچشمک

 

 

 

 

اینم عکس اتاق جدیدته.محبت

 

niniweblog.com

 

 

این نی نی وقتی با خانواده بابا رفته بودیم دریا اومده پیش شما و باهات دوست شده بودبغل

 

 

 

شما و فرشاد پسرخاله بابابوس

 

 

ما و عمه و فرشادمحبت

 

 

یه عکس دسته جمعی با خانواده بابامحبت

 

 

 

روژینا و مامان زری و عمه جونبوس

 

 

niniweblog.com

 

 

 

niniweblog.com

 

 

 

 

اینم  کیک تولد 25 سالگی مامان و 34 ماهگی دخملکبوس

 

34 ماهگیت مبارک عشق کوچولوی مامان

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com

 

 

وقتی با داییم و عل اسدر/علی اصغر رفته بودیم لاهیجانبوس

 

 

اون چند رو که دایی اینا اومده بودند پیشمون هوا بارونی بود و اخر شهریور بود و خیلی خنک شده بود برای همین لباسهاتو زیاد کرده بودممحبت

 

 

علی اصغر حتی تو عکس هم مشخصه که داره شیطونی میکنهخندونک

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

niniweblog.com

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (2)

بهاره
22 مهر 94 20:10
سلام گلم...ماشاءالله هم خودت هم دخترت خوشگلی انشاالله همیشه به شادی...
زهرا مامان ایلیا جون
13 آبان 94 4:50
سلام عزززیزم امیدوارم همیشه شاد باشین خونه جدیدتون عالیه ایشالا بهترین لحظات و توش رقم بزنید بوس بووس