روژینا دنیای مامان و باباروژینا دنیای مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

دنیای مامان وبابا

اولین دیدار با اولین دوست

دختر گلم خیلی وقت بود که منتظر درسا کوچولو ومامانش       / /دوست خوبه وبلاگیمون از وبلاگ درسا دردونه مامان وبابا//   بودیم. بالاخره امروز روز دیدار شما دو تا دخمله ناز فرا رسید و درسا کوچولو ومامانه گلش تشریف اوردن خونمون. و کلی خوشحالمون کردند و با هدیه قشنگشون مارو شرمنده کردند . مامانه گل درسا جون زحمت کشیده بود وبه مناسبت جشن دندونیت یه عروسک خوشگل برات اورده بود البته اون عروسک رو داخله یه پاکت خوشگل که خودش عکسه شما ودرسا نازی رو طراحی کرده بود گذاشته بود. از مامانه هنرمند درسا نازی تشکر میکنم وهمپنین از درسا جون بابت خنده های قشنگش دخترم انشالله براشون جبران کنیم. دستشون درد نکنه. امروز ساعت 3 ونیم قرار...
14 تير 1392

پست جا مونده از چند روز قبل

روژینا جونم شب خوش  عزیز دلم این چند روز بخاطر جشن دندونیت خیلی کار داشتم و نتونستم که عکسها رو برات بذارم شما هم که خیلی خیلی شیطون شدی و اصلا نمیتونم از کنارت تکون بخورم و دوست داری که دائما پیشت باشم و اگه که برم گریه میکنی و دنبالم راه میفتی . منم اصلا طاقت دیدنه اشکات رو ندارم و سریع بغلت میکنم. تو جشن دندونیت هم دخمله خوبی بودی و فقط نمیذاشتی که من به کارام برسم و مدام تو بغلم بودی و  من تمام کارارو با شما انجام دادم و بغله هیچکسی نمیرفتی حتی مامانی فاطمه همه میگفتند وقتی گریه میکنی اهمیت ندم تا دیگه اینکارا رو نکنی و دست از لوس بازی برداری اما اخه من دلم نمیاد که دخملم گریه کنه و من بی تفاوت باشم. عزیزم مطمئنم که...
11 تير 1392

قالب جدید وبلاگ دخمله نازم

                     قالب جدیدت وبلاگت مبارک دختر نازم.    عزیز دلم خیلی دوست داشتم که برای وبلاگت یه قالب اختصاصی داشته باشی. انشالله که همیشه خاطرات قشنگت رو برات بنویسم دخمله نازم.   اینم عکس قبلی قالب وبلاگت           ...
11 تير 1392

جشن دندونی روژینا گل مامان.

عزیزم بالاخره خوابیدی و فرصت شد که بیام و عکسهای جشن دندونیت رو که برای دیروز هست رو برات بذارم. دخترکم 2 تا دندونای پایینیت کاملا بیرون اومده ولی هنوز کوچولو هستند نانازم . وقتی میخندی مرواریدای قشنگت نمایان میشه. و صورته قشنگت قشنگتر میشه. ما هم برات جمعه بعد از ظهر< 92/4/7 >  جشن دندونی گرفتیم .عزیز دلم تمام تزئیینات جشن رو خودم انجام دادم حتی نصبشون رو دوست داشتم که برای جشن دندونیت تزئیینات رو خودم  طراحی کنم. درسته که تزئییناته اماده خیلی قشنگتره اما اینها رو با کلی عشق برات درست کردم. امیدوارم که تو هم خوشت بیاد دخترکم اما اگه قشنگ نیستند منو ببخش مهم اینه که تو قشنگی عروسکم.     حالا بریم...
9 تير 1392

مروارید کوچولوی روژینا نفسی.

                          مروارید کوچولو خوش اومدی به صدف دخمله من                                          دخترم اولین مرواریدت مبارک                                &nbs...
2 تير 1392

این روزها

 عــشـــــق مامان ســــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــلام. مامان دوســـــــــــــــــــــــــــــــــتت داره قد یه دنیا عزیز دلم امروز با مامان زری و عمه ندا رفتیم دیدنه نوه عموی بابا که اسمش مبین هست و این اقا کوشمولو 6 روزش بود. اخــــــــــــی اینقدر بامزه بود . یاد نوزادیه شما افتادم دخملکم خیلی ظریف بود و وزن تولدش هم تقریبا با وزن شما یکی بود.  شما رو پیشش خوابوندم  و ازتون عکس گرفتم عزیزم تو در مقابل مبین دیگه نی نی نبودی .  اون نی نی تر از تو بود عروسکم .ماشالله داری برای خودت خانمی میشی.         ببین چقدر کوچولوئه دخترکم شما هم یه روز اینقدر کوچولو بودی. ال...
29 خرداد 1392

دخملک شیطون مامان

عزیز دلم عکسهایی رو که برات گذاشتم برای امشبه.عزیزم تازگیها خیلی شیطون شدی و اصلا قابل کنترل نیستی حتی تو بغلمون هم که هستی دوست داری تکون بخوری و به همه جا سرک بکشی و و خم میشی تا جاهایی که توجه ات رو جلب کرده نگاه کنی و یا چیزی رو بگیری   و دوست داری خودت رو از بفلمون بندازی پایین مدام در حاله ورجه ورجه ای نانازم.  اینو یادم رفته بود که تو وبلاگت بنویسم نفسم.تقریبا 3 هفته ای میشه که وقتی میگم نادر و بابا رو صدا میزنم شما هم سمت در رو نگاه میکنی و به در خیره میشی و منتظری که بابا بیاد تو. الهی فدای چشم انتظاریت بشم مامانی.  از صبح که از خواب بیدار میشی فقط دوست داری که سینه خیز بری و سعی میکنی که 4 دست و پا بری و ...
24 خرداد 1392

7ماهگی گل ناز مامان

                        ماهگیت مبارک دختر کوچولوی ناز مامان.    عزیزم 7 ماه گذشت از روزهای شیرین با تو بودن. روزهای قشنگی که برای مامان بهترینه روزهاست. روزهای بودن در کنار یک فرشته بنام روژینا که دنیای مامان و باباشه  عزیز دلم امشب بمناسبت 7 ماهگیت کیک گرفتیم و رفتیم بالا /خونه مامان زری/ و شام هم بالا بودیم و کلی عکس انداختیم نانازم. عزیز دلم 7 ماهگیت مصادف شده با شب تولد امام حسین ع. عزیزم یک ماهه دیگه هم تموم شد و شما یک ماه بزرگتر شدی و این روزهای قشنگ و شیرین دیگه قابل برگشت نیست. چقدر حیف انشا...
21 خرداد 1392

تولد مهتا.

عزیز دلم شبت بخیر.خوابای رنگی و خوب خوب  و قشنگ ببینی خانومی.شما الان لالایی گل دخترم مامان فدات بشه که افقی و به روی شکم خوابیدی عزیزم ممنونم ازت که امروز دختر خوبی بودی و اصلا تو تولد مهتا مامان رو اذیت نکردی و خیلی خانم بودی امروز بهمون خوش گذشت نانازم.مهتا بغلت کرد و باهات نانای کرد . امروز روی هدیه ای که میخواستم به مهتا بدم  اسم تو رو نوشتم عزیزم . این اولین هدیه ای بود که از طرف دخملکم به کسی داده میشد فدای دخملک نازم بشم. مامانی فقط یه چیزی اونجا 2 تا نی نی بود که یکیشون اسمش عارفه بود ویک شب از شما بزرگتر بود و اون یکی نی نی هم اسمش الیاس بود و دقیقا یک ماه از شما کوچکتره و فامیلای مامان زری /مامانه بابا/ هستند ک...
17 خرداد 1392