روژینا دنیای مامان و باباروژینا دنیای مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

دنیای مامان وبابا

پست جا مونده از چند روز قبل

1392/4/11 3:30
432 بازدید
اشتراک گذاری

روژینا جونم شب خوشhttp://www.pic4ever.com/images/zzz.gif

 عزیز دلم این چند روز بخاطر جشن دندونیت خیلی کار داشتم و نتونستم که عکسها رو برات بذارم خجالت

شما هم که خیلی خیلی شیطون شدی http://www.millan.net/minimations/smileys/yay.gifو اصلا نمیتونم از کنارت تکون بخورم و دوست داری که دائما پیشت باشم و اگه که برم گریه میکنی و دنبالم راه میفتیhttp://www.kolobok.us/smiles/he_and_she/girl_sad.gif . منم اصلا طاقت دیدنه اشکات رو ندارم و سریع بغلت میکنم. تو جشن دندونیت هم دخمله خوبی بودی و فقط نمیذاشتی که من به کارام برسم و مدام تو بغلم بودی و  من تمام کارارو با شما انجام دادم و بغله هیچکسی نمیرفتی حتی مامانی فاطمهتعجب

همه میگفتند وقتی گریه میکنی اهمیت ندم تا دیگه اینکارا رو نکنی و دست از لوس بازی برداری اما اخه من دلم نمیاد که دخملم گریه کنه و من بی تفاوت باشم. عزیزم مطمئنم که اینکارای شما از دوست داشتنته نه از لوس بودنت.چشمک

ساعت خوابت خیلی خیلی کمه و شبها خیلی دیر میخوابی و بیشتر شبها تا ساعت 2 بیداری و بعدش هم منو بابا به زور میخوابونیمت و همه جارو تاریک میکنیم و من رو پام میذارمت و تکونت میدم  و دستاتو میگیرم اخه تا میذارمت رو پام که بخوابی سریع برمیگردی و میخوای فرار کنی شیطونک و بابا هم لالایی میگه تا بخوابینیشخند  و شما هم بعد از گریه مجبور میشی که لالا کنی عزیزم. بعدش که میخوابی دله مامان میگیره و دلتنگت میشه.در کل شبها برنامه خاصی با خوابیدنت داریم نانازیچشمک

عزیز دلم تو هفته پیش رفتیم تولد 20 سالگی فرشاد/پسر خاله بابا/ اونجا هم طیق معمول از بغله مامان تکون نخوردیhttp://www.roshanchat.com/smilies/girl_yes2.gif. اخرای مهمونی بود که به دفعه دیدم گیره ای که به پشت گوشوارت وصل میشه نیست و فقط گوشواره گوشتهتعجب. همه جارو گشتیم خیلی ناراحت شدم اخه میدونستم با این وضعیت گوشواره از گوشت درمیاد دخترمناراحت. فرداش خاله محبوبه زنگ زد و گفت که گیره اش پیدا شده.خیلی خوشحال شدیم لبخندو با بابا رفتیم و گیره اش رو گرفتیم اما تا رسیدیم دمه خونه دیدم که گوشوارت تو گوشت نیست و دیدم افتاده روی شاله مننگران. اومدیم خونه و باباگوشواره رو با الکل ضد عفونی کرد و خواست که بکنه تو گوشت دیدیم که گریه کردی و اشکات گوله گوله میریخت گریهو دیدیم که داره از سوراخ گوشت یه کم خون میاد و گوشواره تا نصفه تو گوشت بود و نمیدونستیم که چیکار کنیم. اگه فشارش میدادیم  تا بره داخل گریت بیشتر میشدhttp://www.roshanchat.com/smilies/samihost.org%20%2839%29.gif. وااااای خیلی بد بود و مجبور شدیم که درش بیاریم و بعدش هم هر کاری کردیم نمیذاشتی که گوشواره رو گوشت کنیم و  الان هم سوراخش بسته شده و شما فقط یه گوشواره گوشته و منتظریم تا کاملا سوراخش بسته بشه و دوباره گوش سمت چپت رو سوراخ کنیم.ناراحت

نازنینم دیگه سینه خیز نمیری و همه جارو با سرعت زیاد 4 دست وپا طی میکنیلبخند. و من هر جا باشم دنبالم میای و اویزونم میشی و سعی میکنی که بایستی قشنگم و منم بغلت میکنم. چند روزیه خیلی بد اخلاقی میکنی و بهونه میگیری و دلیلش رو هم اصلا نمیدونیمسوال

 

http://fantasyflash.ru/grafic/line/image/line59.gif

 

تولد فرشاد

 

1

 

2

 

اخی عزیزم فدات بشم که داری سعی میکنی از این مانعی که جلوی اشپزخونه هست رد بشی و بیای پیشه منقلب. و امشب بالاخره موفق شدیتشویق

 

 

3

 

4

 

روژینا گلی تو گهوارش . /امروز بعداز ظهر/ اخی عزیزم چند وقتی میشه که دیگه تو گهوارت لالا نمیکنی مامانی و فقط برای بازی ازش استفاده میشهماچ اخی چه روزای قشنگی بود وقتی خیلی کوچولو بودی و توش لالا میکردی خیال باطل

 

 

0

 

 

8

 

این روزها دخمله مامان همه جا میره حتی زیر میززبان

 

کلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوچه جووووووووووووووووون عاشقتم.قلب

عزیزم از وقتی که بدنیا اومدی من همیشه بهت میگم کلوچه و باهات حرف میزنم اما نمیدونم چرا تا حالا تو پستها برات ننوشتم. سوال اما بنظر من تو خیلی شبیه کلوچه ای هم شیرینی هم گردی  هم خوشمزه مثل کلوچه..خوشمزه

 

 

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (10)

مامان آروین (مریم)
11 تیر 92 8:10
تولد فرشاد جون مبارک .
وای خیلی ناراحت شدم که سوراخ گوشش بسته شده ......


مرسی عزیزم.
بله مریم جون خودم هم خیلی ناراحتم که دوباره باید درد بکشه و گوشش سوراخ بشه
مهدیه
11 تیر 92 10:21
این اخلاق خوابیدنش که گفتی مثل فاطمه سادات منه!
اونم تا بخوام بخوابونمش فرار میکنه!
تازگیهام به شدددددددددت بد خواب شده!
منم کارم شده غصه!!!


واای مهدیه جان. دیگه شب که میشه کمرم دیگه صاف نمیشه از بس با دخملی کلنجار میرم که بخوابه و فرار نکنه. تازه بازم برای پوشک عوض کردنش همین ماجرا رو داریم. درکت میکنم.
درسا کوچولو و مامان
11 تیر 92 11:58
الهی فدات بشم که انقدر اذیت شدی نانازی عزیز دلم درسا هم درست مثل شماست از بغل من تکون نمیخوره و وقتی ام میخواد بازی کنه باید کنارش باشم همه اش گریه می کنه اما من گاهی وقتا میذارم یکم گریه کنه تا لوس نشه همه اش هم به خودم دلداری میدم که به خاطر دندوناشه مامانی خصوصی


خدا نکنه خاله مهربونم. واااای از دست این لوس بازیهای دخملا. انشالله که دندونای درسا جونم راحت دربیاد مامانی و اذیت نشه و شمارو هم اذیت نکنه.بوس
آرتميس
11 تیر 92 15:46
سلاممممممممممممممممممممممممم . (آخي تخليه شدم ) آيييييييي كه دلم براتون تنگ شده بووووووووووود . فدات شم من روژيناعسل ... مباركككككككككككك مباركككككككككككك باشه ايشاالله افتادن دندوناتو ببنيم من دخمل گلم دوستووووووون دارم و ماچچچچچچچچ


سلام.ارتمیس جان. کم پیدایی خانومی؟
ممنونم عزیزم لطف داری. انشالله خاله جون. خاله ارتمیس جون منو مامانم هم شما رو دوست دارررررررررررییییییییییییم.بوس
الی مامی آراد
11 تیر 92 17:51
سلام عزیزم آراد جون هم توی مسابقه نی نی شکمو با کد290 شرکت کرده ممنون میشم بهش رای بدین شماره 290 رو به این شماره 20008080200 ارسال کنین


چشم عزیزم.حتما
مامان کیان کوچولو
11 تیر 92 23:32
عزیزم چه بزرگ شدی خاله جووون
هووووورااااااااااااااا عکسا هم یکی از یکی خوشگل تر ..


لظف داری خانومی.کیان جون گل رو ببوس
♥ نیم وجبی ♥
12 تیر 92 2:50
کلوچههههه
فدایِ تو کلوچه ی خوشمزه و شیرییین
راستی نیلوفر جان برای عوض نشدن تاریخ پست میتونی مدیریت مطالب قبلی رو بزنی و پایین ویرایش زمان.. اینطوری میتونی هر تغییری رو بدون عوض شدن زمان بدی


ممنونم عزیزم.خدا نکنه. نیکو جان مرسی از راهنماییت. بوس بوس
جوجوبانو
12 تیر 92 18:49
سلام عزیزم.
وبلاگت رو تازه پیدا کردم.
ماشالله چه دختر ناز و خانومی. تمام مطالب رو نگاه کردم.
راستی مامانش شما متولد چه سالی هستید؟



سلام گلم.خوش اومدی. ممنون از اینکه وقت گذاشتی و مطالبو خوندی. عزیزم من متولد سال 69 هستم. چطور؟
شاپرک
13 تیر 92 11:29
آخی نازی چقدر دردناک که دوباره باید گوششو سوراخ کنید شب که خواب هست با ویتامین آ گوششو چرب کن و یواش گوشواره اشو بکن توی گوشش که نخوای دوباره گوششو سوراخ کنی

وای امان از این بی خوابی بچه ها کلافه میکنه آدم رو - ما به زور رها رو میخوابونیم نصف شب یک ساعت به یک ساعت بیدار میشه برا شیر خوردن



ممنون از راهنماییت شاپرک جونم اما دیگه سوراخ گوشش بسته شده ونمیشه کاری کرد.
درسا کوچولو و مامان
14 تیر 92 0:02
زود عکسها را بذار ببینیم چطور شدن


گذاشتم مامانی