پست جا مونده از چند روز قبل
روژینا جونم شب خوش
عزیز دلم این چند روز بخاطر جشن دندونیت خیلی کار داشتم و نتونستم که عکسها رو برات بذارم
شما هم که خیلی خیلی شیطون شدی و اصلا نمیتونم از کنارت تکون بخورم و دوست داری که دائما پیشت باشم و اگه که برم گریه میکنی و دنبالم راه میفتی . منم اصلا طاقت دیدنه اشکات رو ندارم و سریع بغلت میکنم. تو جشن دندونیت هم دخمله خوبی بودی و فقط نمیذاشتی که من به کارام برسم و مدام تو بغلم بودی و من تمام کارارو با شما انجام دادم و بغله هیچکسی نمیرفتی حتی مامانی فاطمه
همه میگفتند وقتی گریه میکنی اهمیت ندم تا دیگه اینکارا رو نکنی و دست از لوس بازی برداری اما اخه من دلم نمیاد که دخملم گریه کنه و من بی تفاوت باشم. عزیزم مطمئنم که اینکارای شما از دوست داشتنته نه از لوس بودنت.
ساعت خوابت خیلی خیلی کمه و شبها خیلی دیر میخوابی و بیشتر شبها تا ساعت 2 بیداری و بعدش هم منو بابا به زور میخوابونیمت و همه جارو تاریک میکنیم و من رو پام میذارمت و تکونت میدم و دستاتو میگیرم اخه تا میذارمت رو پام که بخوابی سریع برمیگردی و میخوای فرار کنی شیطونک و بابا هم لالایی میگه تا بخوابی و شما هم بعد از گریه مجبور میشی که لالا کنی عزیزم. بعدش که میخوابی دله مامان میگیره و دلتنگت میشه.در کل شبها برنامه خاصی با خوابیدنت داریم نانازی
عزیز دلم تو هفته پیش رفتیم تولد 20 سالگی فرشاد/پسر خاله بابا/ اونجا هم طیق معمول از بغله مامان تکون نخوردی. اخرای مهمونی بود که به دفعه دیدم گیره ای که به پشت گوشوارت وصل میشه نیست و فقط گوشواره گوشته. همه جارو گشتیم خیلی ناراحت شدم اخه میدونستم با این وضعیت گوشواره از گوشت درمیاد دخترم. فرداش خاله محبوبه زنگ زد و گفت که گیره اش پیدا شده.خیلی خوشحال شدیم و با بابا رفتیم و گیره اش رو گرفتیم اما تا رسیدیم دمه خونه دیدم که گوشوارت تو گوشت نیست و دیدم افتاده روی شاله من. اومدیم خونه و باباگوشواره رو با الکل ضد عفونی کرد و خواست که بکنه تو گوشت دیدیم که گریه کردی و اشکات گوله گوله میریخت و دیدیم که داره از سوراخ گوشت یه کم خون میاد و گوشواره تا نصفه تو گوشت بود و نمیدونستیم که چیکار کنیم. اگه فشارش میدادیم تا بره داخل گریت بیشتر میشد. وااااای خیلی بد بود و مجبور شدیم که درش بیاریم و بعدش هم هر کاری کردیم نمیذاشتی که گوشواره رو گوشت کنیم و الان هم سوراخش بسته شده و شما فقط یه گوشواره گوشته و منتظریم تا کاملا سوراخش بسته بشه و دوباره گوش سمت چپت رو سوراخ کنیم.
نازنینم دیگه سینه خیز نمیری و همه جارو با سرعت زیاد 4 دست وپا طی میکنی. و من هر جا باشم دنبالم میای و اویزونم میشی و سعی میکنی که بایستی قشنگم و منم بغلت میکنم. چند روزیه خیلی بد اخلاقی میکنی و بهونه میگیری و دلیلش رو هم اصلا نمیدونیم
تولد فرشاد
اخی عزیزم فدات بشم که داری سعی میکنی از این مانعی که جلوی اشپزخونه هست رد بشی و بیای پیشه من. و امشب بالاخره موفق شدی
روژینا گلی تو گهوارش . /امروز بعداز ظهر/ اخی عزیزم چند وقتی میشه که دیگه تو گهوارت لالا نمیکنی مامانی و فقط برای بازی ازش استفاده میشه اخی چه روزای قشنگی بود وقتی خیلی کوچولو بودی و توش لالا میکردی
این روزها دخمله مامان همه جا میره حتی زیر میز
کلـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوچه جووووووووووووووووون عاشقتم.
عزیزم از وقتی که بدنیا اومدی من همیشه بهت میگم کلوچه و باهات حرف میزنم اما نمیدونم چرا تا حالا تو پستها برات ننوشتم. اما بنظر من تو خیلی شبیه کلوچه ای هم شیرینی هم گردی هم خوشمزه مثل کلوچه..