روژینا دنیای مامان و باباروژینا دنیای مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 3 روز سن داره

دنیای مامان وبابا

روژینا جون و درسا جون

1392/5/27 3:23
1,202 بازدید
اشتراک گذاری

عزیز دلم 4 روزه که میخوام این پستو برات بذارم اما فرصت نمیشهخجالت از یه طرف هم خودم تنبلی کردم بخاطر اینکه نمیدونم به چه علت سرعت لپ تابم اومده پایین http://www.freesmile.ir/smiles/203813_lamer-001.gif  و خیلی کند عمل میکنه و حسابی عصبانیم میکنهکلافه

 روژینا گلی مامان خیلی وقت بود که مامان درسا جون مارو دعوت کرده بودند اما بخاطر مشغله کاری من و همچنین مسافرتمون نشد که زودتر بریم خونشون و کلی شرمندشون شدیمhttp://www.freesmile.ir/smiles/254913_hb.gif. اما بالاخره مامان تصمیم گرفت که روز 2 شنبه با مامانه درسا جون هماهنگ کنه و برای سه شنبه ساعت 3.3 ونیم قرار گذاشتیم. سه شنبه تا شمارو اماده کردم وکارهای خودم رو انجام دادم طول کشید ونزدیکای ساعت 4 بود که رسیدیم خونه درسا نانازی. بقیه اش رو بهتره به روایت تصویر ببینی گلمhttp://www.freesmile.ir/smiles/204813_tongue.gif

 

 

1

 

اینجا اماده شدی که بری دیدنه دوست جونتhttp://www.freesmile.ir/smiles/205313_starsprinkl.gif

 

شمال که رفته بودیم از ماسوله برای درسا جون یه سوغاتی گرفته بودم وهمچنین که یه یادگاری از دوست جونش داشته باشه. خیلی خیلی ناقابل بود  دخترم خجالت  اما چون خودتم از اون عروسک داری بنظرم خوب بود که درسا جون هم داشته باشه. انشالله  بعدا که بزرگ شدید باهم با این عروسکها خاله بازی کنید نیشخند دو روز قبلش هم عکسه شما و درسا ناناز رو بردم عکاسی و روی شاسی زدم تا درسا جون یه یادگاری از اولین دیدارش با شما داشته باشه./البته میدونم مامانش هم از اولین دیدارشما و دخمله گلش عکس دارهچشمک/

 

2

 

 

پاکتی که سوغاتی هارو توش گذاشته بودم. این دندون رو هم برای تبریک به درسا جون برای مرواریدای قشنگش چسبوندملبخند

 

3

 

 

دوست جونیا کنار هم. اینجا تازه همدیگه رو دیده بودید و خوشحال شده بودید

 

4

 

46

 

5

 

بازهم مثله دفعه قبل شما به دوربین مامانه درسا و درسا جون هم به دوربین من نگاه میکردخنده

 

تو این عکسها تازه رسیده بودیم و تو ماشین که بودیم شما بخاطر گرمی هوا قرمز شدیچشمک

 

http://niniweblog.com/images/smilies/cut/cut%20(67).gif

 

234

 

مامانه درسا جون زحمت کشید ولوگوهای درساجون رو اورد که شما دخملا بازی کنید

مامان فدای نگات که با تعجب به مامانه درسا نگاه میکنیقلب

 

=

 

-

 

بازهم با تعجبی که همراه با خجالته داری به مامانه درسا نگاه میکنی دخترکم

 

765

 

درسا جون خیلی دوست داشت که لوگوها رو بخوره.شما هم بعدش شروع کردی به خوردن

 

5678

 

-98

 

اینجا مامان درسا ناناز داشت با شما حرف میزد اما فکر کنم درسا جون ناراحت شده .چون بهت اخم کردهابرو

 

345

 

فکر کنم اینجا تعجب کردی عروسکم که حلقه هوش درسا جون رو دیدی که بزرگه. چون برای خودت کوچولوئهقلب

 

89

 

همینطور که شما مشغول بازی با حلقه هوش بودی درسا شیطون رفت تو اشپزخونه

 

 

80

 

3

 

89

 

وشما هم بی خیال بازی شدی و از اسباب بازیها عبور کردی و رفتی دنبالش شیطونکخنده

 

=-09

 

درسا جونی داره با کنترل بازی میکنه و شما هم رفتی پیشش

 

56

 

بازهم کنترل دیدی و جذبش شدیچشم

 

98776

 

اینجا هم خودتو دیدی و ذوق کردی نفسم

 

78

اینجا هم منتظریم که بابا بیاد دنبالمون و مامانه درسا جون به هر دو تاتون تلفن داد که سرتون گرم بشه چون اهنگ میزد و درسا جون هم خسته شده بود و مامانش داشت لباسشو عوض میکردقلب

 

987

 

درسا جون لباسشو عوض کرده و نشسته کنار شما اما اهنگ تلفنه شما تموم شد و میخوای که تلفنه درسا نانازو بگیری شیطونکه منماچ

-0

89

 

و بالاخره موفق شدی که تلفنا رو بگیریخنده درسا گلی هم داره بهت نگاه میکنه و فکر میکنه. الهی نازی درسا جونم...... ببخش که دخملی تلفنتو گرفتهماچقلب

 

90876

 و روژینا خسته در حاله خمیازه کشیدنخواب بعد از این عکس بابا اومد دنبالمون و برگشتیم . شما هم تو راه شیرتو خوردیو لالا کردی. منم بردمت گذاشتمت خونه مامانی فاطمه و رفتم کلاسچشمک

 

 

با تشکر خیلی ویژه از مامانه درسا جون که خیلی بهشون زحمت دادیم.قلبماچ

 

روژینا عزیزم ودرسا عزیزم امیدوارم که همیشه دوستای خوبی برای همدیگه باشید و  ما همیشه شاهد  شادی و موفقیتهای شما گلهای زیبامون باشیمقلبماچ

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (13)

درسا کوچولو و مامان
27 مرداد 92 12:35
خواهش می کنم عزیزم این حرفها چیه خداراشکر که بهتون خوش گذشته .
ایشالا همیشه باهم دوست باشن و تو شادی و غم کنار همدیگه باشن


ممنون عزیزم انشالله
خانمی(زیبا یارم تقدیم به تو)
27 مرداد 92 20:33
روز خوبی داشته روژینا جون.ایشالله همیشه سالم و تندرست باشه.
زیبا یارم تقدیم به تو


مرسی دوست خوبم
آرتميس
27 مرداد 92 21:18
سلااااام خوسمل خاللللله ...
قربووووون چشات برم من
درسانازم خيلي خوسملي ...
خوش به حال مامانو باباي مهلبونت ...
ايشاءالله با روژينا خوشمل ما كه فداش شم الهههههي دوستاي خوبي باسين ...
دوستوووون دارم هوارتاااااا
بببببببببببببببببووووووووووووووووووسسسسسسسسسسسسسسسسسسس واسه روژينا و درساي خالهههههه ...

خدا نکنه خاله.بووووووووووووووووووووووووس.

مامان لیلا
27 مرداد 92 23:29
سلام عزیزم وبلاگ زیبایی دارین من مامان عرفان کوچولو ام اگه دوست داشتی دخملی یه دوست دیگه هم پیدا کنه با هم تبادل لینک داشته باشیم. با اجازه ات من شما رو لینک کردم
اگه لینکم کردی بهم خبر بده


ممنون از لطفت عزیزم. ممنونم ماهم خوشحال میشم که باهم اشنا بشیم. منم لینکتون کردم
مامان آدرینا
28 مرداد 92 10:34
ایشالا همیشه به شادی و مهمونی


ممنون گلم.همچنین
درسا کوچولو و مامان
28 مرداد 92 11:49
سلام عزیزم این حرفا چیه ما باعث زحمتتون شدیم بازم از این کارها بکنید خوشحالیم که بهتون خوش گذشته.
ماهم دلمون برای روژینا جون تنگ شده


خواهش میکنم عزیزم/چه زحمتی.ماهم خوشحال میشیم شماهم تشریف بیارین.
نازنین
28 مرداد 92 13:25
سلام
چه گل دختر دوست داشتنی و نازی دارین.
خدا براتون نگهش داره.
خوشحال میشیم به ماهم سر بزنید.


ممنون عزیزم لطف داریدوچراکه نه
حتما بهتون سر میزنییم.بوووووس
شاپرک
28 مرداد 92 16:53
فدای عروسک شیطون


خدانکنه بوووووووووووووووس
مریم مامان ارمیا
29 مرداد 92 13:50
عزیز دلم
وای من عاشق بازی کردن این جوجوهام ... خیلی معصوم و بی ریا هستن ... ایشالله همیشه سالم وشاد باشن


ممنون عزیزم.انشالله همه نی نی ها سالم باشن
صبا خاله ی آیسا
29 مرداد 92 16:20

به به چ دوستای خوووووووووووووبی


بووووووووووووووووس
مامان کیان کوچولو
29 مرداد 92 17:58
ای جان ..تو وبلاگ درسا کوچولو هم عکساشونو دیدم .. خیلی ناز و شیطونن...


ممنون خاله مهربون
مهین 73
29 مرداد 92 22:31
وبلاگتون حرف نداره واقعا بی نظیره


واقعا لطف داری مرسی از حضورت در وبلاگمون.خوشحال میشم بازهم بهمون سر بزنی.بووووووووووس
مامان کیان کوچولو
31 مرداد 92 23:12
سلام عزیزم
بیا خصوصی



چشم گلم