روژینا دنیای مامان و باباروژینا دنیای مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

دنیای مامان وبابا

ناز مامان

1392/8/4 3:23
977 بازدید
اشتراک گذاری

واااااااای روژینا این همه نوشتم یهو پرید.

دختر نازم فدات بشم که خانم خانما داری میشی و تا روز تولدت فقط 19 روز مونده.اما عروسکم چون هفته دیگه محرمه و چون تولدت میفته شب تاسوعا . تصمیم گرفتیم جشن تولدت رو 8 ابان برگزار کتیم.دیشب عید غدیر بود عزیزم.عیدت مبارک نازنینم. دیشب که برای تبریک رفتیم خونه مامان بزرگه بابا یه سری از کارتای دعوت تولدت رو بهشون دادیم. عزیزم مامان بزرگه بابا سیده.فقط 5 روز دیگه مونده تا جشن تولدت امروز رفتیم برات کفش خوشگل خریدیم. لباسه تولدت رو هم مامانی فاطمه داره زحمت میکشه وبرات میدوزه. منم که کلی کار دارم وحسابی مشغولم و همیشه وقت کم میارم. تو این اوضاع خونه تکونی هم دارم میکنم.البته جشن تولدت تو خونه نیست وبخاظر کمبود فضا تو رستوران گرفتیم و از یک ماهه قبل به طور کامل رزروش کردیم وقرارداد بستیم که تو اون شب بغیر از ماها کس دیگه تو رستوران نیاد و کلا اون شب در اختیار ما باشه البته بماند که چه کارایی  و چقدر با بابا صحبت کردیم کردیم تا مسئولش راضی شد  و برامون مجوز گرفت که بتونیم جشن درست وحسابی داشته باشیم وبتونیم اهنگ پخش کنیم ونانای کنیم. ولی بالاخره همونی شد که میخواستیم. شماهم این چند وقته حسابی مامانی شدی و همش دوست داری پیشت باشم واصلا تمیتونم به کارام برسم عزیزم تا میرم تو اشپزخونه تندی 4 دست وپا میای و پاهمامو میگیری و وایمیستی ومیگی مه مه.یعنی من من. و منظورت اینه که بغلت کنم. اصلا تنهایی نمیشینی وبازی کنی.

 از دلبریایه این چند وقت بگم که تا بهت میگیم بوس بفرست دستتو میذاری جلوی دهنت و بعدش میاری پایین وبرامون بوس میفرستی.عزیزم خیلی خوشحالم که تو رو دارم و خوشحال از اینکه اینقدر باهوشی و هر کاری رو کافیه فقط یکبار انجام بدیم و دفعه بعدش شما یاد گرفتی وانجامش میدی. چند وقتیه هوا سرد شده و بابا هم بخاری رو وصل کرده.وقتی شما میخوای بری سمتش ما بهت میگیم جیزه شما هم همش میگی جیز’ه. ماهی هارو نشونمون میدی و میگی جیج’ه.جی جو. به شیشه شیرت هم میگی ژیژ’ه. ///کلا دخمله مامان با لهحه حرف میزنه////.

 

1

 

عزیز مامان داره بوس میفرسته.بووووووووووووووووووووووووووووووووووووس

 

2

 

3

 

3

 

عزیزم این هلی کوپتر که شبیه ماهی هست رو مامانی فاطمه برات خریده و شما هم چون جدیده خوشت اومده وداری نگاش میکنی. زیرش نخ داره و وقتی بکشیش راه میره اما امروز خرابش کردی و چرخاشو در اوردی شیطونکم

 

3

 

گل دخترم یکی از شوخیات اینه که به الکی دستمالو اینجوری میخوری و ما بهت میگیم ا’خه وشما هم میخندی و منتظری تا از دهنت در بیارم و با شیطنت تیکه بعدی رو میخوری و میخندی

 

8

 

6

 

یکی از مشکلات جدیدمون اینه که تو صندلیت بلند میشی و می ایستی و غذا دادن بهت خیلی سخت شده

 

-

 

876

 

خوابیدنه ناز عروسکی. دخترم چقدر لذت بخشه نگاه کردنت وقتی لالایی.من از این لحظات قشنگ سیرنمیشم.

 

098

 

روژینا تو اوضاع خونه تکونی. بجای کمک داری خرابکاری میکنی نفس

 

-

 

087

 

اخرین خوابیدنت تو گهواره

 

 

98

 

نانازم شما از 6 ماهگی به بعد تو گهوارت نخوابیدی.چند وقتیه که اوردمش تو پذیرایی و به بازی استفاده میشه و میذاشتیمش  توش و دور خونه میگردوندیمت وشما هم خوشت میومد.اما بخاطر خونه تکونی امروز بابا جمعش کرد و به خاطره ها پیوست.خیلی دوسش داشتم چون وقتی از بیمارستان اوردیمت اولین جایی که لالا کردی تو این گهواره بود و بیشتر دوران نوزادیت رو توش سپری کردی عروسکم

 

-908

 

عزیزم وقتی شما کوشمولو بودی خیلی دوست داشتم تو حالت خوابیده شصت پاتو بخوری اما اینکارو نکردی و بجاش الان در حالت نشسته اینکارو میکنی

 

 

گلم ببخش این پست بدون شکلک شد.اخه ساعت تقریبا سه ونیمه و من فردا خیلی کار دارم. و تند تند نوشتم

دوستان عزیزم شرمندم که چند وقتی میشه که به وبلااگای خودتون ونی نی های گلتون سر نزدم. این چند وقت خیلی سرم شلوغ بوده. در اولین فرصت جبران میکنم. بازم شرمنده. میبوسمتون.

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (9)

مامان آیسو وآیسا
4 آبان 92 12:25
خیلی خشگل بودن عکسهات دخمل ناززززززززززززتولدتم پیشاپیش مبارک


ممنون عزیزم از لطفت.ایسا وایسو جونمو ببوس
نازی
4 آبان 92 13:52
آخ جون تولد تولد تولدت مبارک .روژیناجون تولدت مبارک ان شاالله صد سال زنده باشی بخوشی زندگی کنی .خاله جون از راه دور تورو میبوسه.


ممنون خاله نازی جون مهربون.بوووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووس
زهرا
5 آبان 92 0:52
تولدروژینای خوشکل پیشاپیش مبارک
عزیزم چه خوشکل بوس میفرستی بوسسسسسسسسسسسسسس


ممنون خاله جون .بوووووووووووووووووووووووووووووووس
آناهیتا مامانیه آرمیتا
5 آبان 92 17:39
خوشگلم خیلی نانازوبزدگ شدی ماشالاقربونت که شصست پاتومیخوریهمیشه بخندی رژیناگلی


ممنونم اناهیتا جون.لطف داری عزیزم.خدا نکنه
شاپرک
5 آبان 92 18:08
وای چه جالب شب تولد من میخواهید براش تولد بگیرید
پیشاپیش تولد عروسک من مبارک
ما هم برا رها جشن توی باغ گرفتیم البته فقط دوستانه و هیچ کدوم از فامیها نبودن اینقدر بهمون خوش گذشت


اخی عزیزم تولدت مباااارک شاپرک جوووووووون. اخی عزیزم او.مدم وبت دیدم رمز داره اگه امکانش هست رمز اون پستو به من بده
معصوم/مامان جان جان فاطمه
6 آبان 92 11:41
سلام جوجو
واي اصلا اين بچه ها همه مثل هم ميمونن ،شيـــــرين و دوست داشتني . . .
چه عكس هاي خوشملي
ما منتظر عكس هاي تفلد نانا جون هستيم.ايشاا... به نحو احسن برگزار بشه


سلام معصومه جان. ای جانم.فاطمه شیرین عسلمو ببوس. ممنونم.
مامان ابسا
6 آبان 92 23:54
عزیزه دلم پیشاپیش تولدت مبارک
خوشگلم عکسات خیلی نازن


ممنونم عزیزم.لطف داریدشما
سمیرا مامان پرنیان
12 آبان 92 17:40
ای جانم چه بانمک شصت پاتو میخوری


بوووووووووووس
درسا کوچولو و مامان
13 آبان 92 15:18
مامانی بالاخره به آرزوت رسیدی و روژینا هم شصت پاش را خورد خاله ای چقدر بزرگ شدی خیلی وقته از نزدیک ندیدمت دلم بسیااااااااااااااااااار برات تنگ شده


اره عزیزم واقعا خیلی خوشحال شدم بالاخره حسرت به دل نموندم.هههههههههههه.ماهم خیلی خیلی دلمون براتون تنگ شده.انشالله به زودی یه قرار بذاریم و همدیگرو ببینیم.