اخرین روزهای یکسالگی روژینا جونم
عزیز دله من این پست ادامه پست قبلیه که قرار بود دو شبه پیش بیام وبرات بنویسم اما این چند روز فرصت نشد گلم. /مامانت بد قول نیستا فقط بخاطر این 2 روز که تاسوعا وعاشورا بود نشد بیام/
دختر نازنینم از اخرین روزهای یکسالگیت بگم که خیلی خیلی خوردنی شدی و روژینای خوشمزه مامانی. اول از همه اینکه تو بوس فرستادن حسابی حرفه ای شدی و دله همه رو با این کارت حسابی میبری. دوم اینکه یاد گرفتی که بوس واقعی کنی و فقط مامان رو هم بوس میکنی . و این خیلی خیلی برام لذت بخشه.وااااااااااااای روژینا بوسه تو شیرین ترین بوسه ای بوده که تا حالا حس کردم. خیلی بامزه صورتتو به صورتم میچسبونی و بوسم میکنی و گاهی اوقات هم که شیطون میشی برای شوخی گاز هم میگیری. تو این چند وقت چون خیلی دوست داشتم که شیرمو بخوری گاهی اوقات به شوخی با اینکه دیگه شیر ندارم بغلت میکردم ومیگفتم بیا می می بخور و اما شما هم مثله همون موقعها که خیلی نی نی بودی مقاومت میکردی.اما چیزی که برام جالبه اینه که جدیدا تا بهت میگم می می کو بهش دست میزنی و وقتی بهت میگم بوسش کن .سرتو میذاری روش وبوسش میکنی.مرسی دختر مهربونم. این کارت که با قلب مهربونت انجام میدی باعث شده تا یکم از اون دلشکستگیهایی که برای شیر نخوردنت ایجاد شده کمتر بشه. عزیز دلم عشقه مامان خیلی دختر حرف گوش کن ونازی هستی.مثلا همیشه وقتی چیزی میخوری و دور دهنت کثیف میشه بهت میگیم روژینا برو دستمال بردار و دهنتو پاک کن خیلی خانمانه به حرفمون گوش میکنی وتندی 4 دست وپا خودتو میرسونی به جعبه دستمال و یدونه بر میداری و دهنتو پاک میکنی. وچقدر هم تمیز پاک میکنی واااااااای که من چقدر عاشقتم جوجوی خودم. مثلا وقتی بهت میگم برو برای مامان کنترلو بیار به حرفم گوش میکنی ومیری برام میاری ومیدی دستم. برای همین کاراته که میگم خیلی خوردنی شدی عروسکه مامان. یکی از شیطونیهات اینه که بعضی از وسایلارو میبری و میندازی تو سوراخه باند ضبط. یکبار هم کنترلو انداختی توش و وقتی بابا بازش کرد که درش بیاره متوجه شدیم که اونجا مخفی گاهه شما بوده وخیلی وسایل اعم از گل سر /باطری / در جای باطریه کنترل و......بود. بای بای کردنت هم عوض شده و دسته کوچولو بیشتر و تند تر تکون میدی. گاهی اوقات که حوصلت سر میره میری جلوی در می ایستی و در میزنی که بری بیرون. به روشن وخاموش کردن لامپ ها هم حسابی وارد شدی و کلی برای این کارت ذوق میکنی نفسم وقتی میبینی که روشن یا خاموش شده. وقتی صدای چیزی رو از بیرون میشنوی خیلی دقیق گوش میکنی و وقتی بهت میگم صدای چیه شما هم میگی سیییییییی / منظورت چیه اس/ فدای حرف زدنت بشه مامان.
شبها یا صبحهای زود وقتی از خواب بیدار میشی و شیر میخوای شیشه ات که روی میز هست رو برمیداری و ومیای پیشم و میگی مه مه/من من/. ژیژ’ه /شیشه/. منم خوابالو میرمو برات شیر درست میکنم ومیارم و شما گاهی اوقات خیلی خانمانه منتظر میمونی اما بعضی موقعها که خیلی خوابت بیاد خیلی شدید گریه میکنی و دنبالم میای و به پاهام اویزون میشی و وقتی شیرتو میخوری در حال شیر خوردن تو بغلم خوابت میبره. وقتی ماشین لباسشویی روشنه جلوش میشینی و دستتو به حالت چرخان تکون میدی یعنی اینکه میچرخه. اخه چند وقت پیش که یکم کوچولو تر بودی از ماشین لباسشویی میترسیدی و بابا میبردت جلوش و دستشو میچرخوند وبهت میگفت که میچرخه وشما هم الان اونکارو یاد گرفتی وبه ما نگاه میکنی و میخوای به ما بفهمونی که میچرخه. این ایام که محرم بوده سینه زدن رو هم خیلی خوب یاد گرفتی وقتی صدای نوحه ای میشنوی شروع میکنی به سینه زدن. قربون دختر نازم که فرق اهنگهای نانای و نوحه رو میدونه
عکسهای اخرین روزهای یکسالگی روژیـــــــــــــــــــــــنا گلی
اولین باره که موهاتو با کش خرگوشی بستم
دخملیه مامان داره سینه میزنه.فدات بشم من خیلی عاشقتم
فدای موهات بشم دخملکم که داره بلند میشه
چند وقت پیش با بابا رفته بودیم فروشگاه رفاه. کنارش یه شهربازی سر پوشیده داشت.شمارو هم بردیم استخر توپ اما تا گذاشتمت روی توپها اینجوری گریه کردی. و اصلا کوتاه نمیومدی منم مجبور شدم که بیام تو استخر توپ و یه سکویی داشت روی اون نشستم وباهات بازی کردم وباباهم فیلم گرفت
این لباس قرمزت رو خیلی دوست داری قرتی خاتم. وهر موقع میبینیش میگی مه مه. و ساکت میشینی تا تنت کنم.
بعضی روزها قبل از اینکه کلاس برم و ببرمت خونه مامانی فاطمه میبرمت پارک نزدیکه خونه مامانی و با هم سرسره بازی میکنیم
اینجا داری نی نی هارو نگاه میکنی که دارند بازی میکنن.
اینجا نی نی رفته و شماهم داری میگی ا’.. /رفت/و با دستهات نشون میدی
شیطون مامان رفته زیر مبل تا توپشو بیاره.موش موشیه من دااااااااالی.
دوستــــــــــــــــت دارم