8 ماهگی کلوچه جونم
مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــــــه/
مبارکــــــــــــــــــــــــــــــــــــــه/
ماهــــــــــــــــــــــــــگی کلوچه مامان
مبارکـــــــــــــــــــــــــــــــــــــه.
دختر گلم.قند عسلم.نازنینم .عروسکم. نانازی. جوجو. عزیز دلم.خوشگله مامان.دوستت دارم و سپری شدن 8 ماهه زیبا و به یاد موندنی در کنار تو فرشته ی ناز رو به بابا و خودم تبریک میگم.
دختر ناز 8 ماهه ویک روزه ی من الان مثله فرشته ها لالایی و به روی شکمت خوابیدی.
ای جااااااااااانم . مامان فدا شمکت که قلمبه اس عزیز دلم در اصل دیشب 8 ماهگیت بود اما مامان زری مهمونی گرفته بود و بخاطر همین برای 8 ماهگیت با یک روز تاخیر کیک گرفتم.
کوچولوی ملوسم دیشب که رفتیم بالا /خونه مامان زری/ دخمله خوبی بودی و با نانای کردن و دست دسی کردنت دله همو رو بردی اخه از دیروز یکی از دستای کوشولوتو ثابت نگه میداری و اون یکی رو بهش میزنی و دست دسی میکنی. نانای کردنت هم خیلی پیشرفت کرده مامانی .و با هر دوتا دستت نانای میکنی خیلی قشنگ بابارو تلفظ میکنی عروسکم و ومیری پیشه بابا و از سر وکولش بالا میری و با اون صدای نازت میگی ب’ ب′. ای شیطون بابارو زودتر از مامان یاد گرفتیا یکی از کلمه های دیگه ای که میگی ا’م’ یا شاید هم منظورت عمه باشه گلم ولی خیلی تکرارش میکنی.
دیشب که رفته بودیم بالا خیلی دوست داشتی با ماشینهای عرشیا و شایان/پسر خاله های بابا/ بازی کنی و اونا هم تا میدیدن که داری بازی میکنی میومدن و ازت میگرفتن منم ناراحت شدم و از ماهان ماشین گرفتم و تو رو بردم یه گوشه و ماشین بازی کردی نانازم سر سفره هم بهت سوپ دادم و خیلی خوب خوردی البته سوپ مخصوصه خودتو افرین دخمله خوبم که اینقدر خانم بودی و مامانو اذیت نکردی
امشب هم بعد از افطار یه جشن 3 نفره برای 8 ماهگیت گرفتیم . و با کلی سوتو و سر وصدا و شکلک چند تا عکس ازت گرفتیم.مامانی یه چیزی که جدیدا کشف کردم اینه که شما خیلی نون دوست داری و سر سفره افطار کوچولو کوچولو بهت نون میدم وشما هم همراه با ملچ و ملوچ میخوری و اصلا مخالفت نمیکنی و برای نونای بعدی هم دهنتو باز میکنی خدارو شکر که حدا اقل نون رو دوست داری
کیک 8 ماهگیت
دوست داشتی که کلاهتو در بیاری.
فدا نانای کردنت. اینجا من دارم برات میخونم نانای نای و شما هم به من نگاه میکنی ونانای میکنی.
عروسکم خیلی دوست داشتی که با کلاهت بازی کنی
اینجاهم گل سرت رو از سرت کندی
و دوباره میخوای گل سرتو بزنی به سرت.
تو این عکسها هم بابا داره سوت میزنه و شماهم خیلی خیلی خوشت اومده وداری ذوق میکنی عزیزم
چند عکس از اواخر 7 ماهگی
روژینا جونم با دو مروارید قشنگش
بازی با شارژر
مکان مورد علاقه ات
عکسهای دیشب/خونه مامان زری/
شایان/عرشیا و گل دخملی
عرشیا میخواد ماشینشو از دخملم بگیره
اما نمیدونه که ما میریم یه جا دیگه و بازی میکنیم