روژینا دنیای مامان و باباروژینا دنیای مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 25 روز سن داره

دنیای مامان وبابا

تولد دوسالگی روژینا جونم

   سلام عزیز دردونه ی مامان دختر قشنگم اول باید 23 ماهیگتو تبریک بگم عزیز دلم .23 ماهگیت با تولدپسرعمه ماهان تو یک روز بود و عکساشو تو پست بعدی برات میذارم . اما دختر گلم 25 مهر/جمعه هفته گدشته/ یه شب خیلی خوب بود و تولد بابا بود وهمزمان با تولد 32 سالگی بابا برای شما هم جشن تولد گرفتم اخه 21 ابان که تولدته تو ایامه محرمه و من تصمیم گرفتم که زودتر جشن تولدت رو برگزار کنم . جشن تولدت خیلی خیلی خوب بود . وامسال تم کیتی رو برات انتخاب کردم و زحمت طراحیه تم رو هم آرزو جون مامانه درسا ناناز کشید که ازش خیلی خیلی ممنونم.   حالا بریم عکسهای تولد رو ببینیم.    نازنین دخترم روژیــــــــــــــــــــــــــ...
30 مهر 1393

متفرقه های 22 ماهگی نازگلم

ناز دونه من سلام . خوبی فدات بشه مامان الان که حالت خوب نیست و من خیلی ناراحتم عزیزم بخاطر اینکه دوباره پاییز شد و شما سرما خوردی. امروز صبح وقتی از خواب بیدارشدی مدام عطسه میکردی و بعدشم ابریزش بینیت شروع شد مامانی . امیدوارم که زودتر حالت خوب بشه نازنینم. عزیز دله شیرین زبونم  این روزهای ما پره از شیرین زبونیهات. از حرفهای قشنگی که میزنی و واقعا بعضی وقتها کم مونده که شاخ در بیاریم از حرفهای قشنگی که میزنی ملوسکم.واقعا فکر نمیکردم که اینقدر زود بزرگ بشی و بتونی جملاتو پشت سر هم بچینی و باهام حرف بزنی همدمه مامان. فدات بشم که جملات و فعلها و ضمیرها رو کاملا تشخیص میدی و خیلی درست به کار میبریشون. دختر با محبتم اکثر مواقع ...
15 مهر 1393

تولد 24 سالگی مامان و 22 ماهگی دخملی

سلام سلام خورشید و گرما بخش زندگی  مامان           تولد تولد تولدم مبارک                          مبارک مبارک 22 ماهگی روژینا مبارک    عزیز ترینم 21 شهریور تولد 24 سالگی مامان بود و همچنین 22 ماهگی شما . اونشب که جمعه بودرفتیم بیرون و بعد از خوردن شام هم به پیشنهاد من رفتیم شهربازی تا به شما خوش بگذره. بعد از شهربازی که خیلی بهمون خوش گذشت برگشتیم خونه و یه جشن تولد کوچولوی سه نفره گرفتیم . عزیز دلم فدات بشم که امسال با اون صدای قشنگت بهم تولدمو تبریک گف...
4 مهر 1393

روژینا همراهه مامان

عزیز دلم دختر گلم این روزها که بزرگتر شدی خیلی حسه خوبی دارم . و خوشحالم بابت اینکه تو رو دارم همدمم .  ماشالله عاقل تر و فهمیده تر شدی و تمام حرفامو درک میکنی عزیزم . واسه همین بعضی موقع ها که شرایط جور باشه و کلاسهایی که دارم مناسب سنت باشه همراهه خودم میبرمت. و تمامه سفارشاتی رو. که بهت قبل از کلاس میکنم رو یادت میمونه و اصلا اذیت نمیکنی و خیلی خانمانه در کنار بچه های دیگه میشینی و اجازه میدی که مامان کارشو کنه. روژینا باید اعتراف کنم لحظاتی که تو در کلاسی واقعا من از تدریس کردن لذت میبرم . عاشقم مامانی وقتی با دقت به بچه ها نگاه میکنی و تعجب میکنی از اینکه من باهاشون انگلیسی حرف میزنم.   این عکسها هم برای یه عصر گرمه تابس...
30 شهريور 1393

دومین کوتاهی مو نانازی

  گل دخملیه مامان چند وقتی موهات خیلی بلند شده بود و اکثر مواقع میومد جلوی چشمات و خیلی اذیت میشدی. بخاطر همین دوشنبه 10 شهریور 93 بر خلاف میله خودم و بابا بردمت ارایشگاه و برای دومین بار موهات رو کوتاه کردم . خودت هم دوس داشتی که موهات کوتاه بشه عشقم و خیلی همکاری کردی . قبل از رفتن برات توضیح دادم که کجا میریم و قیچی رو هم بهت نشون دادم و گفتم که خانمه ارایشگر برای کوتاه کردن از این وسیله استفاده میکنه و تو نباید بترسی . وقتی وارد ارایشگاه شدیم خانمه ارایشگر کلی باهات حرف زد و برات روژ لب زد و شماهم که قرتی خیلی خوشت اومده بود. بعدش اب پاش رو داد به من و گفت که با مامانت اب بازی کن و منم در حال اب بازی با شما موهاتو کاملا خیس کردم و...
21 شهريور 1393

روژینا جون و درسا جون در پارک

روژینازم سلام عزیز دلم خیلی وقت بود که منو مامانه درسا جون میخواستیم که قرار بذاریم و شما رو ببریم پارک اما متاسفانه همیشه یا من کلاس داشتم و یا اینکه آرزو جون کار داشت و نمیتونستیم هماهنگ کنیم و تا اینکه بالاخره هشتم شهریور 93 ساعت 7 بعداز ظهر با هم قرار گذاشتیم تا شما همدیگرو ببینید . خیلی عصر خوبی بود دخترم و شما و درسا جون از کنار هم بودن خوشحال بودید . مخصوصا شما که همیشه ازم میخوای که عکسهای اونروز و درسا رو بهت نشون بدم و با دیدنشون کلی ذوق میکنی              بعد از اشنایی با همدیگه رفتید سمت وسایلهای بازی و تو میخواستی دست درسا رو بگیری و میگفتی د ...
18 شهريور 1393

روز دختر مبار ک

 سلام دختره یکی یدونه مامان                                           روزت مبارک دختر قشنگم امسال سومین سالیه که در روز تولد حضرت معصومه/س/ من یه دختر دارم و به ارزوم که داشتنه یه دختر بود رسیدم . سال اول تو دلم بودی و دوساله که در کنارمی و  هر روز با بوییدنت لمس کردنت و در اغوش گرفتنت دوباره متولد میشم دخترم عشقم تمام وجودم دخترم زندگیم دخترم همه کسم دخترم تمامه دنیای من دخترم دخترم دخترم روزت مبــــــــــــــــــــــارک ...
8 شهريور 1393

21 ماهگیت مبارک

عزیز ترینم دختر قشتگم ســـــــــــــــــــــــــــــــــلام 21 ماهگیت مبارک کوچولوی قشنگم . میدونم تبریکم باز هم با تاخیره نازنینم . مامانو بابت کوتاهی کردن برای اپ کردن وبلاگت ببخش . اخه ماشالله از بس خودت شیطونی میکنی و وقتی بیداری همیشه ازم درخواست میکنی که کنارت باشم اصلا نمیرسم که اپ کنم. شیرینم این چند وقته واقعا شیرین شدی ومن گاهی اوقات قندون صدات میکنم از بس که قندی . مخصوصا که تو صحبت کردن خیلی خیلی پیشرفت کردی و جمله های کوتاه میگی. از صحبت های قشنگت برات مینویسم. وقتی بابا خونه نیست ازم میپرسی مامان بابا توشش و میری در میزنی و میگی نادر . یا بابا و بعد میبینی کسی  جوابتو نمیده و میای با حالت سوالی ازم میپرسی نیس...
8 شهريور 1393