روژینا همراهه مامان
عزیز دلم دختر گلم این روزها که بزرگتر شدی خیلی حسه خوبی دارم . و خوشحالم بابت اینکه تو رو دارم همدمم. ماشالله عاقل تر و فهمیده تر شدی و تمام حرفامو درک میکنی عزیزم. واسه همین بعضی موقع ها که شرایط جور باشه و کلاسهایی که دارم مناسب سنت باشه همراهه خودم میبرمت. و تمامه سفارشاتی رو. که بهت قبل از کلاس میکنم رو یادت میمونه و اصلا اذیت نمیکنی و خیلی خانمانه در کنار بچه های دیگه میشینی و اجازه میدی که مامان کارشو کنه. روژینا باید اعتراف کنم لحظاتی که تو در کلاسی واقعا من از تدریس کردن لذت میبرم. عاشقم مامانی وقتی با دقت به بچه ها نگاه میکنی و تعجب میکنی از اینکه من باهاشون انگلیسی حرف میزنم.
این عکسها هم برای یه عصر گرمه تابستونیه که اومده بودی پیشه مامان.
هنوز موهات رو کوتاه نکرده بودیم عروسکم.
برای بچه های زیر 7 سال یه تایمه یک ربعی برای تغذیه داریم. من برات ابمیوه و کیک برده بودم. اما بچه ها پف فیل اورده بودند و بهت تعارف کردند و شما هم همش از من میخواستی که برات ازشون پف فیل بگیرم دخترکم و ابمیوه خودتو نمیخوردی
دیگه لحظات پایانی کلاس خسته شده بودی و راه افتادی و به من میگفتی مامان بغلم کن