اواخر 19 ماهگی
سلام نانازیه مامان
جوجوی مامان 2 روز دیگه 20 ماهگیته . واقعا چقدر روزها زود میگذره . انگار همین دیروز بود که برای اینکه 10 ماهه شدی و ماهگردات دو رقمی شده بود خوشحال بودم . انشالله که ماهگردات 4 رقمی و5 رقمی بشه نازنینم
امشب اومدم که از کارها و حرفهای قشنگی برات بنویسم که تو 19 ماهگی انجام میدی
عزیز دلم خیلی خیلی شیرین شدی هر روز که میگذره عسل تر هم میشی ماشالله. نانازیه من دوست داری همیشه نی نی هات کنارت باشن ومیاریشون که پیشت بشینن و بهشون میگی بیجین و گاهی اوقات نی نی هاتو میخوابونی و میای به من میگی هااابید
وقتی تو ترافیک هستیم به ماشینهای جلوییمون میگی بو
وقتی میخوای بای بای کنی هم میگی بای بای و هم میگی هابش یعنی خداحافظ
وقتی میخوای بغلت کنم میگی بدل بدل
گاهی اوقات بهم گیر میدی که جای خاصی بشینم و همش دستتو میزنی روی یه مبل یا روی زمین و میگی ایندا ب یعنی اینجا بشین
اگه بخوای کاری رو دوباره برات انجام بدم یا چیزی رو میخوای که بازهم بهت بدم بخوری میگی باژ
از خوراکی های مورد علاقت سیب زمینیه و بهش میگی ایمی هر چند اون رو هم خیلی کم میخوری. چیپس رو هم دوست داری و میگی دیبس
هر وقت که بابا میره بیرون برای خرید حتما باید باهاش بری. این رفتارت مثله خودمه.منم وقتی کوشولو بودم گریه میکردم که بابا منو همه جاببره
خیلی دوست داری کار خونه رو مثله من انجام بدی مثلا دستمال بر میداری و میز رو تمیز میکنی و جاروتو میاری وجارو میکشی به قول خودت جابو
یکی از بازیهات اینه که الکی یه چیزی میاری میذاری تو دستم و بهم میگی بو یعنی بخور. هیچی هم تو دستت نیست اما منم الکی میخورم و میگم به به چقدرخوسمزه اس تو هم سرتو تکون میدی و میگی ب به
وقتی پوشکتو باز میکنم سرتو تکون میدی و میگی اه اه
چند وقتی هست قبل از اینکه پی پی کنی و میای بهم میگی پوپه . تا حالا چند بار وقتی بهم گفتی پوپه بردمت دستشویی و برات توضیح دادم اگه پی پی داری باید اینجا بکنی اما هیچ خبری نشد . خیلی تشویقت کردم اما نکردی ولی وقتی تا پوشکتو دوباره بستم سریع کارتو انجام دادی. فکر کنم پروژه از پوشک گیرون خیلی سخت باشه
برای هر چیزی که تاب بخوره و تکونش بدی شعر دادا ابابا میخونی
جدیدا موقع افطار چای شیرین برات درست کیکنم و تو فنجون میریزم و بهت میدم و شماهم یه کوچولو ازش میخوری و میگی دایی
همین امشب وقتی منو بابا داشتیم چای میخوردیم یادم رفت دخترم بزرگ شده و باید براش چای بیارم و دوتا چای اوردم بعد شما تا دیدی گفتی دایی و دویدی رفتی تو اشپزخونه و در کابینتو باز کردی و یه استکان کوچولو برای خودت اوردی و بهم گفتی من من که برای منم چای بریز. الهی مامانت فدات بشه ببخش که یادم رفت بعدش هم که چایتو خوردی گفتی دممموم یعنی تموم شد و با استکانت رفتی تو اشپزخونه و سعی کردی که بذاریش روی کابینت اما قدت نمی رسید. بعدش هم رفتی در یخچالو باز کردی منم بغلت کردم و گفتم چی میخوای دخترم شماهم خرما رو نشون دادی وگفتی انا . منم بهت دادم نوش جان عزیزم
قبلا برات نوشته بودم عزیزم که نون و پنیر دوست داری هنوزم دوست داری و وقتی نون و پنیر بخوای میگی منیر
از غذاها اش رو خیلی دوست داری و میگی اش البته یه چیزی بین س وش. و گاهی اوقات مامانی فاطمه یا مامان زری که درست میکنن برای شماهم میدن. شرمندتم مامانی که بلد نیستم برات اش درست کنم
چند روز پیش رفته بودیم بیرون که آسمونو بهم نشون دادی وگفتی هوا وای که من خیلی تعجب کردم اخه من که یادم نمیاد بهت این کلمه رو یاد داده باشم
عزیزم شبها وقتی موقع لالا میشه و من برات شیر درست میکنم و میخوای شیر اخر شبتو بخوری میفهمی و خودت با بابا بای بای میکنی و میای تو بغلم که بهت شیر بدم و منم بهت میگم بگو شب بخیر شماهم میگی ژب
مامانی برات از این شامپوها رفته بود که توش تیله دارن. خیلی تیله بازی رو دوست داری و به تیله میگی دی دی
وای روژینازم اصلا نمیشه باهات رفت بیرون برای خرید چون هرجا که میریم یا به تمام وسایل دست میزنی یا اینکخ هر چیزی رو تو خیابون ببینی میخوای و بهش اشاره میکنی و پشت سر هم میگی انا
عکس هم که دیگه نمیتونم ازت بگیرم چون تا دوربین میبینی میای کنارمو میگی عس و منظورت اینه که عکسهای قبلیتو نشونت بدم و اصلا باهام همکاری نمیکنی
دختر جارو کش مامان
فدات بشم که وقتی میخوای کار مهمی انجام بدی لباتو اینجوری میکنی و اخم میکنی
امروز هر کاری میکردم باهام همکاری نکردی که ازت عکس بگیرم
عشقه مامان داره با عروسکش حرف میزنه که فقط خودش میفهمه چی میگه
موش کوچولوی مامان
فدات بشم که قدت بلند شده و به این بالا میرسی
نمیذاشتی ازت عکس بگیرم خوابوندمت روی مبل که خیلی ناراحت شدی و گریه کردی ناناز خانمی
عاشق دمپایی پوشیدنی و میگی دم
روژینا نی نی تو روروئک نشسته
چند روز پیش گیر داده بودی که روروئکتو بیارم و بشینی توش
فدای پاهات بشم که خم شده
این پکیجو خیلی وقته که از فروشگاه شهروند برات گرفته بودم که دو زبانه اس و شناخت حیواناته که شامل سی دی و فلش کارت وکتاب و پازل های فومیه که هیچ کدومشون برات جذاب نبوده عروسکم و استفاده مفیدی ازش نکردی . فقط پازلها رو گاز زدی
در حال پازل گاز زدن
عزیز دلم دختر نازم یکی از دغدغه های این روزامون طرز نشستنه شماست. دقت کن ببین چقدر بد نشستی همش قورباغه ای میشینی . ومنو بابا هم همش دلواپس این هستیم که پاهات شکل بدی بگیره و ضربدری بشه.و مدام در حاله تذکر دادن به شما هستیم که روژینا پاتو صاف کن. روژینا درست بشین. گاهی اوقات به حرفمون گوش میکنی و پاتو درست قرار میدی و گاهی اوقات هم لجبازی میکنی. امیدوارم که مشکلی برای پاهات پیش نیاد مامانی. خیلی نگرانم