روژینا دنیای مامان و باباروژینا دنیای مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه سن داره

دنیای مامان وبابا

اواخر 19 ماهگی

1393/4/20 1:12
1,144 بازدید
اشتراک گذاری

سلام نانازیه مامان

جوجوی مامان 2 روز دیگه 20 ماهگیته . واقعا چقدر روزها زود میگذره . انگار همین دیروز بود که  برای اینکه 10 ماهه شدی و ماهگردات دو رقمی شده بود خوشحال بودم . انشالله که ماهگردات 4 رقمی و5 رقمی بشه نازنینم

امشب اومدم که از کارها و حرفهای قشنگی برات بنویسم که تو 19 ماهگی انجام میدی

عزیز دلم خیلی خیلی شیرین شدی هر روز که میگذره عسل تر هم میشی ماشالله. نانازیه من دوست داری همیشه نی نی هات کنارت باشن ومیاریشون که پیشت بشینن و بهشون میگی بیجین و گاهی اوقات نی نی هاتو میخوابونی و میای به من میگی هااابیدبوس

وقتی تو ترافیک هستیم به ماشینهای جلوییمون میگی بوخندونک

وقتی میخوای بای بای کنی هم میگی بای بای و هم میگی هابش یعنی خداحافظمحبتبای بای

وقتی میخوای بغلت کنم میگی بدل بدلبغل

گاهی اوقات بهم گیر میدی که جای خاصی بشینم و همش دستتو میزنی روی یه مبل یا روی زمین و میگی ایندا ب یعنی اینجا بشین

اگه بخوای کاری رو دوباره برات انجام بدم یا چیزی رو میخوای که بازهم بهت بدم بخوری میگی باژ

از خوراکی های مورد علاقت سیب زمینیه و بهش میگی ایمی هر چند اون رو هم خیلی کم میخوری. چیپس رو هم دوست داری و میگی دیبس

هر وقت که بابا میره بیرون برای خرید حتما باید باهاش بری. این رفتارت مثله خودمه.منم وقتی کوشولو بودم گریه میکردم که بابا منو همه جاببره

خیلی دوست داری کار خونه رو مثله من انجام بدی مثلا دستمال بر میداری و میز رو تمیز میکنی و جاروتو میاری وجارو میکشی به قول خودت جابو

یکی از بازیهات اینه که الکی یه چیزی میاری میذاری تو دستم و بهم میگی بو یعنی بخور. هیچی هم تو دستت نیست اما منم الکی میخورم و میگم به به چقدرخوسمزه اس تو هم سرتو تکون میدی و میگی ب بهخوشمزه

وقتی پوشکتو باز میکنم سرتو تکون میدی و میگی اه اهسبز

چند وقتی هست قبل از اینکه پی پی کنی و میای بهم میگی پوپه . تا حالا چند بار وقتی بهم گفتی پوپه بردمت دستشویی و برات توضیح دادم اگه پی پی داری باید اینجا بکنی اما هیچ خبری نشد . خیلی تشویقت کردم اما نکردی ولی وقتی تا پوشکتو دوباره بستم سریع کارتو انجام دادی. فکر کنم پروژه از پوشک گیرون خیلی سخت باشهچشمک

  برای هر چیزی که تاب بخوره و تکونش بدی شعر دادا ابابا میخونیخندونک

جدیدا موقع افطار چای شیرین برات درست کیکنم و تو فنجون میریزم و بهت میدم و شماهم یه کوچولو  ازش میخوری و میگی دایی

همین امشب وقتی منو بابا داشتیم چای میخوردیم یادم رفت دخترم بزرگ شده و باید براش چای بیارم و دوتا چای اوردم بعد شما تا دیدی گفتی دایی و دویدی رفتی تو اشپزخونه و در کابینتو باز کردی و یه استکان کوچولو برای خودت اوردی و بهم گفتی من من که برای منم چای بریز. الهی مامانت فدات بشه ببخش که یادم رفت بعدش هم که چایتو خوردی گفتی دممموم یعنی تموم شد و با استکانت رفتی تو اشپزخونه و سعی کردی که بذاریش روی کابینت اما قدت نمی رسید. بعدش هم رفتی در یخچالو باز کردی منم بغلت کردم و گفتم چی میخوای دخترم شماهم خرما رو نشون دادی وگفتی انا . منم بهت دادم نوش جان عزیزمبوس

 

قبلا برات نوشته بودم عزیزم که نون و پنیر دوست داری هنوزم دوست داری و وقتی نون و پنیر بخوای میگی منیر

از غذاها اش رو خیلی دوست داری و میگی اش البته یه چیزی بین س وش. و گاهی اوقات مامانی فاطمه یا مامان زری که درست میکنن برای شماهم میدن. شرمندتم مامانی که بلد نیستم برات اش درست کنمخجالت

چند روز پیش رفته بودیم بیرون که آسمونو بهم نشون دادی وگفتی هوا وای که من خیلی تعجب کردم اخه من که یادم نمیاد بهت این کلمه رو یاد داده باشم

عزیزم شبها وقتی موقع لالا میشه و من برات شیر درست میکنم و  میخوای شیر اخر شبتو بخوری میفهمی و خودت  با  بابا بای بای میکنی و میای تو بغلم که بهت شیر بدم و منم بهت میگم بگو شب بخیر شماهم میگی ژب

مامانی برات از این شامپوها رفته بود که توش تیله دارن. خیلی تیله بازی رو دوست داری و به تیله میگی دی دی

وای روژینازم اصلا نمیشه باهات رفت بیرون برای خرید چون هرجا که میریم یا به تمام وسایل دست میزنی یا اینکخ هر چیزی رو تو خیابون ببینی میخوای  و بهش اشاره میکنی و پشت سر هم میگی انا کچل

عکس هم که دیگه نمیتونم ازت بگیرم چون تا دوربین میبینی میای کنارمو میگی عس و منظورت اینه که عکسهای قبلیتو نشونت بدم و اصلا باهام همکاری نمیکنیدلخورکچل

 

 

دختر جارو کش مامانچشمک

 

 

 

 

فدات بشم که وقتی میخوای کار مهمی انجام بدی لباتو اینجوری میکنی و اخم میکنی

 

 

 

 

 

 

 

امروز هر کاری میکردم باهام همکاری نکردی که ازت عکس بگیرمعصبانی

 

 

 

 عشقه مامان داره با عروسکش حرف میزنه که فقط خودش میفهمه چی میگهخنده

 

 

 

موش کوچولوی مامان

فدات بشم که قدت بلند شده و به این بالا میرسیبوس

 

 

 

 

نمیذاشتی ازت عکس بگیرم خوابوندمت روی مبل که خیلی ناراحت شدی و گریه کردی ناناز خانمیغمگین

 

 

 

عاشق دمپایی پوشیدنی و میگی دم

 

 

 

روژینا نی نی تو روروئک نشستهخندونک

چند روز پیش گیر داده بودی که روروئکتو بیارم و بشینی توشتعجب

فدای پاهات بشم که خم شده

 

 

 

 

این پکیجو خیلی وقته که از فروشگاه شهروند  برات گرفته بودم که دو زبانه اس و شناخت حیواناته که شامل سی دی و فلش کارت وکتاب و پازل های فومیه که هیچ کدومشون برات جذاب نبوده عروسکم و استفاده مفیدی ازش نکردیغمگین . فقط پازلها رو گاز زدیتعجب

 

 

در حال پازل گاز زدنکچل

 

 

 

عزیز دلم دختر نازم یکی از دغدغه های این روزامون طرز نشستنه شماست. دقت کن ببین چقدر بد نشستی همش قورباغه ای میشینیگریه . ومنو بابا هم همش دلواپس این هستیم که پاهات شکل بدی بگیره و ضربدری بشهترسو.و مدام در حاله تذکر دادن به شما هستیم که روژینا پاتو صاف کن. روژینا درست بشین. گاهی اوقات به حرفمون گوش میکنی و پاتو درست قرار میدی و گاهی اوقات هم لجبازی میکنیکچل. امیدوارم که مشکلی برای پاهات پیش نیاد مامانی. خیلی نگرانمغمگین

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (9)

نظرات (17)

زهرا
20 تیر 93 5:24
فدای شیرین زبونیات جیگرررررر نیلوفرجون روژان هم اینطوری مینشست هرچی بیشتر تذکرمیدادیم بیشتر لحبازی میکرد برای همین وقتی کنارش مینشستم اول مثل روژینامینشستم بعد سریع میگفتم اینطوری کاربچه های بده ودرست مینشستم اونم که منو میدید کم کم خودش درست نشستنو یاد گرفت خیلی بهش سخت نگیر اکثربچه ها تویه سنی این مدلی میشینن
آجیده
20 تیر 93 7:59
سلام نیلوفر جان خواهش می کنم به همراه روژینا جون از وبلاگ من بازدید کنید و اگر قابل دونستید لینکم کنید. من هنرهای دستی خودم را در وبلاگم می گذارم. متشکرم
مامان نی نی
20 تیر 93 11:56
مامانی با اجازتون لینکیدمتون از دخمل جونتون خوشم اومده خدا حفظش کنه
مامان آرزو و درسا
20 تیر 93 12:04
سلام روژینا ناناسی،ماشالا چقدر خانوم،شده کلی هم حرف میزنه فداش بشم درساهم توکارای خونه به مامیش کمک میکنه . وااااای چقد باحال میشینیایشالا که برای پاهاش اتفاقی نمیفته اما حسابی مراقبش باشین
طلوع
20 تیر 93 12:47
سلام نیلوفر جون من همیشه پستاتو میخونم اما یه مدت خاموش بودم ماشالا به روژینا که قد کشیده نگران نشستنش نباش خیلی بچه ها همینطورن اتفاقی تمیفته خونتون با وجود یه بچه کوچیک همیشه مرتبه آفرین به مادر نمونه دوستون دارم
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
سلام عزیزم ممنونم گلم لطف داری. ماهم دوستت داریم.
خانمی(زیبا یارم تقدیم به تو)
20 تیر 93 13:17
سلام مامانی. نماز و روزه هاتون قبول. ممنون اومدین وبم. اول 20 مین ماهگرد عروسکتو تبریک میگم. ان شاالله 120 سالگیش. مامانی دختر کوچولوت روی میزو جارو میکشه؟؟؟؟ چه دمپایی های خوشگلی. نشستنش جالبه.اما سعی کن نشینه. دختر عموی من کوچولو بود این شکلی مینشست،الان که 13 سالشه،باز اینجوری میشینه زیبا یارم،تقدیم به تو
**کلبه رنگارنگ**
20 تیر 93 15:10
بابت رمز ممنون.روژینا رو ببوسید. لحظه افطار خیلی دعا کنید یه گرفتاری هست انشاالله که حل بشه
آویسا
21 تیر 93 2:29
چه جیگری شده ماشاا... ممنونم به خاطر رمز
مامان روژینا
21 تیر 93 12:54
جیگرشو بخورم که دیگه داره خانوم میشه بیشتر کاراش شبیه روژینای منه من که عاشقشونم
خانمی(زیبا یارم تقدیم به تو)
21 تیر 93 14:48
20 ماهگیت مبارک عروسک ملووووووس. ایشالله 2000000000000000000000000000000000000000000000000000 ماهگردت. بووووووووووووووووووووووووووووووووووووسسسس زیبا یارم،تقدیم به تو
معصوم/مامان جان جان فاطمه
23 تیر 93 17:53
جیگر روژیناز و خودت که ملوسی شیرین بازیتم مثل خودت ملوسه حرف زدنت هم مثل خودت شیرینه
نیکــو
27 تیر 93 12:53
20 ماهگیت مبارک باشه عسل خانوم ماشالله بهت چقدر موهات ناز شده با این مدل بستن خانومی دیگه بزرگ شده عسل شده ... عزیزم نگران نباش بابات نشستنش بیشتر بچه ها یه مدت این مدل نشستنو یاد می گیرن اما ضرری هم نداره
مامان منصوره
30 تیر 93 10:59
عزیزم،قربون شیرین زبونیهات،ماشالله خانمی شده واسه خودش،مامانی دقیقا النا هم همینطوری میشینه،وای بعد از سرشون میوفته،در مورد پازل،واسش پازلهای چوبی بگیر خیلی خوبه،ببوس روژینا جونو
مامان روژینا
30 تیر 93 17:46
سلام ..... ~~~~~$$$$ خوبی مهربونم~~..$$**$$ ~~~~~~~~~...$$$**$$ .................... $$$~~~'$$ ~~~~~~~~$$$"~~~~$$ ~~~~~~~~$$$~~~~.$$ ~~~~~~~~$$~~~~..$$ ~~~~~~~~$$~~~~.$$$ ~~~~~~~~$$~~~$$$$ من آپ کردم~~$$$$$$$$ ~~~~~~~~$$$$$$$ ~~~~~~~.$$$$$$* ~~~~~$$$$$$$" ~~~~.$$$$$$$.... ~~~$$$$$$"`$ ~~$$$$$*~~~$$ ~$$$$$~~~~~$$.$.. $$$$$~~~~$$$$$$$$$$. $$$$~~~.$$$$$$$$$$$$$ $$$~~~~$$$*~'$~~$*$$$$ $$$~~~'$$"~~~$$~~~$$$$ 3$$~~~~$$~~~~$$~~~~$$$ ~$$$~~~$$$~~~'$~~~~$$$ ~'*$$~~~~$$$~~$$~~:$$ ~~~$$$$~~~~~~~$$~$$" ~~~~~$$*$$$$$$$$$" ~~~~~~~~~~````~$$ منتظرحضور سبزت هستم.'$ ~~~~~~~~..~~~~~~$$ ~........~$$$$$$~~~~$$ ~~~~~$$$$$$$$~~~$$ ~~~~~$$$$$$$$~~~$$ ~~~~~~$$$$$"~~.$$ ~~~~~~~"*$$$$$
معصومه بارویی
31 تیر 93 17:43
باسلام و عرض خسته نباشید من قبلا از مامان درسا اجازه گرفته بودم که برای درسا و نوه های خاله و دایی ام یک وبلاگ درست کنم الانم درست کردم می خواستم اجازه بگیرم که عکس رو ژینا را هم بگذارم که البته با عرض معذرت گذاشته ام می خواستم بگم اگه وقت کردید به اون وبم بیایید و نظر بگذارید آدرس وبم را برایتان گزاشتم اگه دوست داشتید بیایید و نظر بگزارید دلیلشم اگه می خواهید بدانید دلیلش این است که از بستی که این بجه ها بچه های شیرینی هستند برای همین برای آنها وب درست می خواهم بکنم که کردم و مخصوصا برای درسا و روژینا که عکس تنها از روژینا هم گذاشتم امروز هم می خواهم عکس های جدیدی از روژینا بگذارم مجبور نمی کنم بیایید اما اگه دوست داشتید بیایی عکس هایی از چند سال پیش روژینا ببینید بیایید و ببینید . خوشحال میشم
آرشیدا خانم
22 مرداد 93 11:49
سلام عزیززززززززم..ماشاله چقدر بزرگ شدی خاله خانمی شدی واسه خودتا
مهدی
19 شهریور 93 10:09
بچه ناز مامان هم ناز سلامت باشید