17ماهگی
دختر کوچولوی 17 ماه و 5 روزه ی من
ماهگیت
مبارک
نازنینم دوستت دااااااااااااااااااااااااااااااااارم. اما چند روزیه خیلی بهونه گیر شدی خیلی اذیت میکنی. همش لجبازی میکنی. گاهی اوقات جیغ میزنی و حتما همون کاری رو که میگی باید انجام بشه. خیلی سعی میکنم که باهات کنار بیام اما واقعا بعضی اوقات از گریه هات که خیلی روی اعصابه از نق زدنات از غر غر هات از جیغ کشیدن از اینکه خیلی گیر میدی . و اخرش هم خودت نمیدونی چی میخوای و گریه کردنت برای چیه خسته میشم دخترکم. گاهی اوقات عصبانی میشم و خودمو کنترل میکنم اما بعضی اوقاتم واقعا نمیتونم... نه تنها من این روزها باباهم همش گلایه از این داره که شما چرا رفتارت اینطوری شده. واقعا نمیدونم برای چی و چرا این رفتارهارو میکنی. همش دوست داری که کنارت باشم و باهات بازی کنم اصلا دوست نداری که تنهایی بازی کنی و تنهایی سرگزم بشی.و یه جورایی خیلی خیلی بهم وابسته شدی. حتی با بابا و مامانی فاطمه هم کنار نمیایی ......... میدونم که این رفتارات و بهونه گیری ها مقطعیه و امیدوارم به زودی فراموشش کنی.فقط کاش میدونستم دلیلش چیه
عزیزم این روزها بیشتر از صحبت کردن داری پیشرفت میکنی. تو پست قبلی یک سری از شیرین زبونیاتو نوشتم که چند تاییشونو یادم رفت و در ادامه پست قبل ....
دخمل گلیه مامان وقتی میشینی تو ماشین اولین کاری که میکنی در داشبورد رو باز میکنی و پنل ضبط رو به بابا میدی و میگی نا نا نانای و همراهش در حالت نشسته روی پای من خودتو تکون میدی جوجه کوچولوی مامان
هر موقع کلمه چند رو بشنوی میگی د’ه مثلا روژینا ساعت چنده ده چند تا انگشت داری ده قیمتش چنده ده و هر وقت کلمه کجارو بشنوی میگی د’د’. یبار داشتی عمو پورنگ میدیدی عمو و امیر محمد داشتند یه شعر میخوندند که امیر محمد میگفت پشه ها شبها کجا میرن. شما هم گفتی د’د’
هر موقع چیزی ازت بپرسیم و اون چیز و یا اون شخص در اون محل وجود نداشته باشه میگی نییییییی و همرا با گفتنش دستتو هم به نشانه منفی تکون میدی عزیزم. مثلا وقتی بابا خونه نباشه ازت میپرسم بابا کو و شماهم میگی نییییییی. اگه بپرسم بابا کجاست میگی د’د’
عکسهای 17 ماهگی روژینازم که دقیقا تو همون روز 17 ماهگیت ازت گرفتم مامانی. لباسی هم رو که پوشیدی به بهانه ماهگردت برات خریدم. مبارکت باشه عروسکم
مثل دختر لوسا شدی مامانی