دومین بهار در کنار روژینای عزیزم
سلام سلام دختر قشنگم. عیدت مبارک عزیز دلم
نازنینم دومین سالی بود که شما هدیه خدای مهربون در کنار سفره هفت سینمون حضور داشتی عزیزم و اون لحظاتو باوجودت زیباتر کردی. مخصوصا با بوسه های شیرینت بعد از تحویل سال.
روژینا جونم امسال سال تحویل خونمون نبودیم و رفتیم خونه مامانی فاطمه که تنها نباشه. اما شما قبل از تحویل سال یه کوچولو بد اخلاقی میکردی و اصلا حوصله نداشتی. منم که دوست داشتم همش ازت عکس بگیرم و از اون لحطات قشنگ به یادگار داشته باشم اما شما همکاری نمیکردی و همین پافشاریه من سر عکس گرفتن از تو و بداخلاقیت باعث شد که لحظاتی بعد از تحویل سال بین منو بابا یه بحث کوچولو پیش بیاد و همراه با خاطرات قشنگ یه خاطره ناخوشایند هم تو ذهن مامان از لحظه تحویل امسال بمونه. البته الان که فکرشو میکنم با خودم میگم بابا درست میگفت و من نباید در اون لحظه اینقدر اذیتت میکردم که بخوام ازت عکس و فیلم بگیریم. البته گذشت اما در اولین دقایق سال 93 تجربه ای برام شد.
تو این چند روز هم عید دیدنی رفتیم و اقوام اومدند خونمون.و از همه فامیل عیدی گرفتی. خیلی هم دخمله خوبی بودی و اصلا غریبی نمیکردی و منم مفتخر بودم از داشتنه دختری مانند گل همچون شما. تازه درسا کوچولو و مامان و باباش هم اومدند خونمون که عکساشو تو پست بعدی میذارم.
خوب حالا بهتره که عکسهای نازتو ببینیم گل قشنگم
روژینا عسل با لباسهای عیدش و هفت سین روژینایی.
دختر نازم وقتی داشتم هفت سینو میچیدم خیلی استرس داشتم که بهش دست بزنی اما همون موقع در حال چیدن بهت گفتم که نباید دست بزنی و شما دختر گلم هم اینقدر ماشالله فهمیده و خانم هستی تا الان اصلا بهشون دست نزدی. افرین دختر خوبم. عاشقتم
بهت گفتم برو کنار هفت سین ازت عکس بگیرم. شماهم رفتی اونجا ایستادی عسلم
واماااااااااااااااااااا روژینا خانم لحظاتی قبل از تحویل سال93 /خونه مامانی فاطمه/
وای چه بد اخلاق نگاه میکنی ناناز
در حال کنجکاوی کردن به عیدی هایی که مامانی لای قران گذاشته بود
واینم عیدی مامانی فاطمه که علاوه بر وجه نقدی زحمت کشید و این سه چرخه رو هم برات خرید. ممنونم مامان خوبم
با ارزوی سالی خوب و خوش برای همه دوستان
تاپست بعدی
بــــــــــــــــــای