اخرین پست سال 92
سلام سلام دختر قشنگم.
عزیز دلم بالاخره خونه تکونیمون تموووووم شد و دو روزیه با خیال راحت استراحت کردم. هوراااااااااااااااا
روژینا گلیه مامان امشب اخرین شبه سال 92 هست و فردا ساعت 20 و 27 دقیقه و 7 ثانیه سال تحویل میشه گلم . عزیزم سال 93 سال اسبه. منم تو سال اسب به دنیا اومدم نفسم.
نازنینم امسال هم تموم شد و فقط خاطراته قشنگه باتو بودن برای مامان میمونه. لحظه های زیبایی که دیگه هیچوقت قابل برگشت نیست عزیزم. کاش قدر اون لحظه ها رو بیشتر میدونستم. لحظه هایی مثل اولین دفعه ای که منو مامان صدا کردی و اولین باری که با صدای قشنگت کلمه بابا رو به زبون اوردی. اولین دفعه ای که به تنهایی نشستی . اولین باری که سینه خیز رفتی.اولین مرواریدی که در اوردی. اولین باری که 4 دست و پا رفتی و اولین دفعه ای که خودت به تنهایی ایستا دی و لحظه ای که برای من بیشترین هیجانو داشت و هیچوقت فراموشش نمیکنم لحظه ای بود که برای اولین بار دیدم که به تنهایی قدم برداشتی چقدر خوشحال بودم ار تک تک این لحظه ها. و چقدر احساس خوب و همراه با اشک شوق داشتم. سال 92 رو به خاطر وجود شیرین تو دوست داشتم. بخاطر اینکه یکسال بزرگتر شدنتو جشن گرفتم . ممنونم خدای مهربونم بخاطر وجود دختری که به من دادی که شده تمام دنیای من. خدایا شکرت بخاطر لحظه های شیرین و ناب مادرانه ای که درسال 92 نصیبم کردی .خداجونم در اخرین شبه این سال ازت میخوام که این لحظات قشنگو به همه کسانی که منتظر نی نی هستند عطا کن.
روژینازم فردا صبح باید بریم بهشت زهرا سر مزار بابا محمد. دخترم خیلی دلم براش تنگ شده.امیدوارم که روحش شاد و قرین رحمت الهی باشه.فردا بعد از ظهر هم باید سفره هفت سینمونو بچینیم. البته اگه شما اجازه بدی و خرابکاری نکنی.دخترکم دیشب یه اتفاق بدی افتاد .ما از عید سال 90 /قبل از اینکه شما بدنیا بیای/ دوتا ماهی قرمز داشتیم تا الان /عکسشو تو پست عید پارسال گذاشتم/که من خیلی خیلی دوسشون داشتم اما دیشب یکی از ماهی ها که کوچکتر بود مرد . خیلی ناراحت شدم و گریه هم کردم چون امسال سومین سالی میشد که در کنارمون بود اما خدا نخواست و از پیشمون رفت. منم که حسااااااااااااااااااس. کلی اشک ریختم.اما امروز بجاش رفتیم و یه ماهی قرمز که شبیه اون بود خریدیم امیدوارم که زنده بمونه.
عزیز دلم تو این چند روز هشتمین مروارید شما هم در اومد.و الان 4تا دندون بالا داری و 4 تا دندون پایین موش کوچولوی من. مبارکه عزیز دلم. دیگه اینکه 2 .3 روزیه منو شما باز به سرماخوردگی مبتلا شدیم . نمیدونم کی این ویروسهای بدجنس دست از سرما برمیدارن.امشب هم شما رو بردم حمام که برای فردا شب که عیده تمیز باشی عروسکم.
روژینازم در اخرین شب سال 92 تا این لحظه یکسال و 4 ماه و 6 روز و 16 ساعت و 57 دقیقه و 45 ثانیه سن دارد.
عکسهای امشب روژینا گلی
اینم یه بووووووووووووووووووووس خوشمزه از طرف روژینا گلی برای همه دوستان خوبمون.
...............................................................................................................................
اینم یه نمونه از تقویم روژینازی که مامانه درسا جون زحمت طراحیشو کشید. دستت درد نکنه ارزو جان. البته 3 نمونه دیگه هم طراحی کرده اما متاسفانه فایلشو نداشتم دخترم که برات بذارم. و بخاطر کمبود وقت و ناشی بودنه من در زمینه چاپشون مامانه درسا عزیز زحمت چاپشو هم برامون کشید و از همینجا خیلی خیلی ازت تشکر میکنم دوست خوبم . عزیزم تصمیم گرفتم که از این تقویم های دیواری به مهمونای خاصمون که میان عید دیدنی بهشون بدم. البته نمیدونم چرا پایین این فایل تقویم که مامانه درسا جون برام ایمیل کرده اینظوریه و خاکستریه . تو چاپ شده اش اصلا اینطور نیست و اون پسره که پایین تصویر روی یه اسب نشسته.
................................................................................................................................
دوتا عکس بجامونده از زمستون 92 که تو گوشیه مامان بوده و همیشه مامان یادش میرفته که برات بذاره
یه عصر زمستونی که دخمل خوبی بودی و تو کالسکت نشستی و با مامانی فاطمه رفته بودیم بیرون
.............................................................................................................................
و در اخر دوستان عزیزم بهترینها رو براتون ارزومندم امیدوارم که سالی خوب و خوش همراه با شادی و سلامتی و موفقیت روز افزون داشته باشید
دلهاتون بهاری. نوروزتان مبارک