شب یلدا/92
یلدات مبــــــــــــــــــارک دختر کوچولوی نازم.
نازنینم امشب دومین یلدایی بود که تو گرما بخشش بودی و باتو بودن یعنی نهایت عشق و شادیومن تو این شب خدای مهربون رو بخاطر وجودت هزاران بار شاکرم.
دختر نازم این چند روز دوباره سرماخورده بودی و من درگیر مریضی شما بودم. خودم هم سرما خوردم و 2 روزی هست که تقریبا هر دومون بهتر شدیم. امشب برای شب یلدا رفتیم بالا خونه مامان زری. البته مامانی فاطمه هم امشب در کنارمون بود.امشب در کنار شما و بابا ومامانی فاطمه و عمه ندا وماهان ومامان زری وبابایی شب خوبی بود و شماهم فقط شیطونی کردی عروسکم و دست به همه چی میبزدی و کلی کنجکاوی میکردی.
دخترم امشب تو شیرین ترین هندونه بودی و مامان همش دلش میخواست بخوردت
عروسکم اصلا تنهایی نمینشتی تا ازت عکس بگیرم.اینجاهم بغله عمه جون هستی.
فدات بشم فندقم شب یلدای پارسال شما 40 روزت بود.
اما الان روژینا جونم 1 سال و 1 ماه و 9 روز و 17 ساعت و 23 دقیقه و 18 ثانیه سن دارد.
اینم دوتا عکس از یلدای 91 و روژینازم
دوستای گلم ممنون که برای روژینا جون کامنت گذاشتید و یلدا رو تبریک گفتید. بهترینهارو براتون ارزومندم و میبوسمتون