روژینا دنیای مامان و باباروژینا دنیای مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 1 روز سن داره

دنیای مامان وبابا

13 ماهگی نازگلمون

1392/9/24 2:32
805 بازدید
اشتراک گذاری

    http://www.postsmile.net/img/27/2750.gifhttp://www.postsmile.net/img/27/2748.gif  ماهگیت مبـــــــــــــــارک نازگل مامانhttp://www.freesmile.ir/smiles/678819_kissing.gif

 فدات بشم عروسکم که 13 ماهه شدی http://www.freesmile.ir/smiles/185819_jgs6fgek4jq31ths.gif. اخی...... نوشتم نازگل. یاد اون روزای قبل ازبدنیا اومدنت افتادم اخه یکی از کاندیدا برای انتخاب اسمت نازگل بود اما بابا موافق نبود. به هر حال روژینازم 13 ماهه که با نفسهای تو جون میگیرم.تو درودنه مامانیhttp://www.freesmile.ir/smiles/34019_j4m1w5950m851i23.gif .

 نباتم./// بعضی موقعها که صدات میکنم نبات یاد اون جوجه تو خونه مادر بزرگهhttp://www.freesmile.ir/smiles/10921_connie_duckywalk.gif/ برنامه مورد علاقه بچه گیهام/ میفتم.که خیلی هم ناز بودhttp://www.freesmile.ir/smiles/148319_laugh2.gif.//// چند روزیه حسابی لووووووس شدی و بهونه میگیری و الکی برای مامان وبابا ناز میکنیhttp://www.freesmile.ir/smiles/24031_connie_mama.gif. اینقدر ناز داری که اصلا نمیشه بهت حرفی بزنیم سریع بغض میکنی و گریه میکنی. مثلا دستتو میکنی تو لیوان اب وبازی میکنی و ماهم با لحن اروم بهت میگیم روژینا نکن.کارت خیلی بده . شماهم انگار که کتک خوردی گریه میکنی و جیغ هم میزنی. اصلا این کاراتو دوست نداااااااااااااارمhttp://www.freesmile.ir/smiles/10921_connie_duckywalk.gif.

یکی از دغدغه های این روزا مسئله راه نیفتادنه شماست که همش باهاش درگیرم و خیلی ذهنمو مشغول کردهمتفکر. اخه دخملی مامان شما خیلی تنبلی. و خیلی هم ترسووووو. بلند میشی می ایستی اما حتی یک قدم هم برنمیداریhttp://www.freesmile.ir/smiles/88381_connie_mini_wipe.gif. و راه رفتنت به کمکه میز یا دستهای ماست.گاهی اوقات با یه دست دستتو میگیرم و باهم قدم میزنیم بعضی اوقات که حوصله داشته باشی راه میای. اما بعضی اوقات دستتو ول میکنی و میشینی و میگی مه مه که بغلت کنمhttp://www.freesmile.ir/smiles/181_connie_mini_girl-005.gif. امیدوارم که زودتر راه بیفتی تا منم از این نگرانی در بیاماسترس.

چند روز پیش داشتی عمو پورنگ میدیدی پهلوون پنبه اومده بود و دستاشو بالا پایین میبرد و میگفت بومبالا بومبا. پهلوون پنبه. منم همون موقع همون کارا کردم. شماهم یاد گرفتی و تا بهت میگم بومبالا بومبا.... دستتو میبری بالا و باز وبسته اش میکنی . میگی ب ’ب’. منظورت همون پنبه است.http://www.freesmile.ir/smiles/5501_connie_runner.gif

علاوه بر صدای جوجو  و بع بعی پیشی رو هم یاد گرفتی وتا ازت میپرسم پیشی چی میگه میگی مو.مو. / همون میو میوئه خودمون/ از همه کارات جذابترش اینه که تا ازت میپرسم عشق من کیه میزنی روز سینه ات و میگی من منقلب. معلومه دخترم که عشق و دنیای من توئیhttp://www.freesmile.ir/smiles/470519_loveshower.gif.

 

 

1

 

5شنبه شب که 13 ماهگیت بود شام رفته بودیم خونه مامانی فاطمه. این عکسهارو هم اونجا ازت گرفتمhttp://www.freesmile.ir/smiles/654019_luvvyasmiley.gif.

 

2

 

3

 

فندقه مامانشهhttp://www.freesmile.ir/smiles/887919_kissykissy.gif

 

4

 

5

 

مثله بابا از بین میوه ها اولین انتخابت خیارهhttp://www.freesmile.ir/smiles/887919_kissykissy.gif

 

6

 

داری مثله موش خیار میخورینیشخند

 

7

 

مهربونم داره به مامانیش کمک میکنه ومیزو پاک میکنه. عزیزم خیلی علاقه داری که دستمال دستت بگیری و میز تمیز کنیقلبماچ

 

8

 

90

 

این لباسهارو هم به بهونه ماهگردت گرفتم. مبارکت باشه عزیز دلمhttp://www.freesmile.ir/smiles/887919_kissykissy.gif.

 

-

 

 

 

-0

 

اخیرا باز میذارمت تو روروئکت شاید راه بیفتی.اما اصلا توش نمیشینی و اویزون میشی و خودتو خم میکنی که بیای بیروناسترستعجب

 

11

 

روژينا ئه غمگین. که بازور داره سوپ میخورهhttp://www.freesmile.ir/smiles/85711_connie_feedbaby.gif.

و بعدش همه رو پوف میکنه ومیریزه بیرون. وقتی بهت غذا میدم خیلی سختم میشه اخه درست غذا نمیخوری و اصلا قورت نمیدی و همه رو میریزی بیرون http://www.freesmile.ir/smiles/85711_connie_feedbaby.gif. اینجا دهنتو نمیبندی و همه رو ریختی رو پیشبندت. جدیدا هم اصلا نمیذاری برات پیشبند ببندم. چند روزیه بد جور لوس شدی.

 

=

 

یک دقیقه حواسم بهت نبود برگشتم دیدم کرم رو از روی میز ارایش برداشتی و دوتا دستاتو کردی توش و داری چنگشون میزنی. و دستاتو باز وبسته میکنینگران

 

 

 

بدون شرحچشمک

 

 

12

 

9

 

13

 

0

 

-0

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (31)

مهدیه ( مادر دختری)
24 آذر 92 11:28
سلام نیلوفرم هزار ماشاالله به این ناز خانوم ایشالا همیشه تنش سالم باشه! لباساش خیلی نازن. مخصوصا لباس بنفشه این عکس آخری هم که دیگه نگو. ما هم با دخترمون تو خونه از این صحنه ها زیاد داریم! فاطمه سادات من از 7 ماهگی بومبارا بومبا رو یاد گرفته! هرکی هم می بیندش زودی بهش میگه بومبالا بومبا که باهاش برقصه!!!!! بوس
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
سلام عزیزم.مرسی گلم. همچنین فاطمه سادات جونم زیر سایه شما. اخی ای جان. فدا فاطمه ساداتم بشم که اینقدر شیرینه.ببوسش
♥ نیم وجبی ♥
24 آذر 92 12:18
سلام به روی ماه مادر دختر خیلی دلم براتون تنگ شده بود ..خوبید؟؟ روژینا جونم ماشالله چقدر خانوم شده ایشالا زودی تاتی می کنه و خیالت راحت میشه نیلو جان دوستون دارم
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
سلام نیکو جان. کجایی. چه عجب. ماهم دلمون برای خودتون وکسری گلی تنگ شده
خانمی(زیبا یارم تقدیم به تو)
24 آذر 92 13:23
تولد 13 ماهگیه روژینا جونی مبارک. مامانی نگران راه نرفتنش نباش،نه که بیخیال بشی،بعضی بچه ها یکم دیر راه میرن،سعی کن باهاش زیاد بازیه سرپایی بکنی. بهترینش شوت کردن توپه. راجع به غذا خوردنم هیچوقت به زور غذا رو نباد تو حلق بچه کرد. سرشو گرم کن و غذاشو بخورون.مثلأ کارتونی رو که دوست داره براش بذار و وقتی سرگرم تماشاست،غذاشو بخورون،یا با قاشق پر،بازی هواپیما کن براش. زندگیه بچه تو بازی خلاصه میشه. انشالله که زودی این مشکلا حل میشه. زیبا یارم،تقدیم به تو
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
عزیزم خیلی باهاش بازی میکنم. اما خیلی ترسوئه و اصلا دستشو ول نمیکنه. برای غذا خوئردن هم خیلی سرشو گرم میکنیم اما جدیدا اصلا فایده نداره
نازی
24 آذر 92 13:55
سلام روژینا جون چقدر با لباس جدیدت خوشگل شدی کاش اونجا بودم و بوست می کردم
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی خاله مهربونم
زهرا
24 آذر 92 15:09
روژینا جونم تولد 13 ماهگیت رو بهت تبریک می گم
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
ممنون زهراجان
سمیه مامان آیسا
24 آذر 92 16:17
13 ماهگیت مبارک عزیزم..دلتنگت بودیم چقد دیر به دیر میای
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
ممنون گلم.شرمنده که دیر اپ میکنم همش درگیر مریضی دخملیم
الهه
24 آذر 92 23:08
سلام نیلوفر جون گلم نگران نباش بالخره روژینازی هم راه میفته من دختر خالم دوسالگی راه رفتن رو شروع کرد روژینا میگه من خودم نازم اگه راه رفتن رو سروع کنم همه چشمم میزنن اخه نازتر میشم بزار مامان و بابام نازم و بکشن بعد قربون روژینا خانومی برم من
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
جدی؟. اما من خیلی نگرانم که راه رفتنش داره دیر میشه.
مامان آروین (مریم)
25 آذر 92 7:29
13 ماهگیت مبارک عزیزم . مامانی لباسای خوشگلی برات خریده . مامان خوش سلیقه ای داری قدرش رو بدون
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی گلم. نظر لطفته دوستم.
مامان منصوره
25 آذر 92 15:15
هورررررررررررررررا،دخترمون داره بزرگ میشه،13 ماهگیت مبارک عزیزم،مامانی تو روروئک نزارش،دوچرخه یا روروئکش و بزار پیشش که بگیره هل بده راه بره،نترین خودشون بیشتر مواظب خودشون هستن،واسه غذا دانم درازش بده رو پاهات،النا هم یه مدت هم چیزو پورت میکرد بیرون،بوس واسه دختر نازت
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
ممنون گلم از راهنماییت.چشم
مریم مامان یاسمین زهرا
25 آذر 92 16:10
عروسک ملوسک 13 ماهگیت مبارک
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
ممنون خاله جون
persian mom
25 آذر 92 16:27
وای این عکس اخری خیلی با نمک بودددددددددد کلی خندم گرفت ارمیا هم بهونه گیر شده به خاطر دندونه دقت کن ببین لثه هاش متورم نشده؟!! این مشکل غذا نخوردنم که همه دارن یه روز خوب میخورن 2 روز اصلا لب نمیزنن ووروجکا 13 ماهگیتم مبارک عزیز دل خاله لباساتم خیلی نازه ها خیلی خیلی خوشگل بودن وای دخملونهههه
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
نه گلم اتفاقا هر روز لثه هاشو پک میکنم اما فعلا خبری از دندون نیست.
تبسم
26 آذر 92 20:10
ماشاالله دیگه بزرگ شدی روژینا بلا کاراتو که میبینم یاد بچگی های خودم می افتم(البته تو عکسا دیدم) همینجوری قایم میشدم وسایل مامانمو بهم میریختم و... ایشاالله همیشه سالم باشی
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
اخی عزیزم پس تو هم شیطون بودیا تبسم جونم
سمیرا مامان پرنیان
27 آذر 92 1:45
ماهگردت مبارک نفس خاله چقدرر شیطون شدی عزیزملباسهای خوشملت هم مبارک
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی خاله مهربون
مامان لي لي
27 آذر 92 7:28
عزيز دلم ١٣ماهگيت مبارك...... نيلوفر جون دستاش رو بگير و تو خونه تا تي تأتي راش ببر خيلي تأثير داره ديگه روروئك چاره ساز نيست خواهر......واي نگا دستاش و تو كرم چيكار كرده دخمل بلا
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی گلم. باشه عزیزم.اتفاقا دستاشو میگیرم وراه میره اما وقتی دستشو رها میکنم خیلی میترسه وسریع میشینه
مامان لي لي
27 آذر 92 7:29
خدا براتون حفظش كنه
مامان آیسو وآیسا
27 آذر 92 11:27
وای که چه دخمل ناززززززززززی شدی تو عزیزززززم... لباسهای خشگلت مبارک... نیلوفر جووون خصوصی
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی عزیزم
مریم
27 آذر 92 20:57
13 ماهگیت مبارک کوچولویه دوست داشتنیه من.... بایداز داشتنی عین مامان نیلوفر جووون افتخار کنی....که اینقد بادقت و خوب وبلاگ تو آپ میکنه...مرسی مامان نیلو جووون
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی مریم جان. خواهش میکنم گلم. وظیفه اس. انشالله وقتی خودت نی نی دار شدی اونوقت میفهمی که چقدر لذت بخشه خاطراتشو بنویسی به امید روزی که خودش بخونه
شیرین مامان شادلین
28 آذر 92 12:04
ایییی جان عسلم وقتی کارهای روژینا جونم رو میبنم یاد کارهای شادلین میافتم عسلم چقدر تو دل میبری دوستت داریم ماهگردت مبارکه لباسات هم مبارکت باشه
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
اخی ای جانم. پس شادلین جون هم مثل روژینا شیطونه ممنون از محبتت شیرین جان
مریم
28 آذر 92 17:46
خصوصی
صبا خاله ی آیسا
29 آذر 92 9:43
عزیزه دلم 13 ماهگیت مبارک چ لباسای خوشگلی مبارکت باشه.. مامانی نگران نباش بالاخره راه میوفته..من خیلی باایسا تمرین میکردم قربوووونت برم عاشق عکس اخریتم خیییییلی باحاله رژیناااا داااالی
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی خاله مهربونم.خدا کنه که زودتر راه بیفته. اخه ماهم خیلی باهاش تمرین میکنیم.اما خیلی ترسوئه دخملی ما. عزیزم بابت رمز هم ممنون
مامان آوا
29 آذر 92 12:02
روژینا جون خیلی نازی عزیزم میبوسمت چه لباسای قشنگی خیلی گلی 13ماهگیت مبارک گل من
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی خاله مهربون از لطف و محبتتون
شادی
29 آذر 92 12:13
سلام نیلوفرخانم.من کلا عاشق بچه ها هستم.الان بااینکه 15سالمه ولی روابطم با بچه ها عالیه.من هرروز ب روزینا سر میزنم.از طرف من ببوسیدش.ایشاالله خداشمارو بالا سرش نگه داره
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
سلام عزیزم.ممنون که بهمون سر میزنی ولطف و محبت داری
درسا کوچولو و مامان
30 آذر 92 0:04
سلام عزیز دلم وای که چقدر دلم برات تنگ شده موش موشک 13 ماهگیت مبارک مامانی انقدر نگران نباش تا یکماه دیگه وقت داره که راه بیفته و ایشالا که راه میفته و خونه ات را زیر و رو می کنه لباسهات هم مبارک باشه ایشالا که سرماخوردگیت خوب شده باشه دخملی که سرماخورده شدید و ما هنوز نتونستیم بیایم و چیزی بنویسیم
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
سلام عزیزم.ماهم دلمون براتون تنگ شده. ممنونم.انشالله عزیزم که زودتر راه بیفته.ممنون خاله کمب بهترم.اخی عزیزم امیدوارم که زودتر خوب بشه
مامان لي لي
30 آذر 92 6:17
یک ترانہ مےتواند لحظہ اے را تغییر دهد . . . یک ایده مےتواند دنیایے را عوض کند . . . یک قدم مےتواند سفرے را آغاز کند . . . اما یک دعا مےتواند حتے ناممکن را ممکن کند . . . زیرا ضامنش خداست . . . بضمانت او دعايتان مےکنم تا ھیچ سنگے در راھتان نباشدو تا ابدشاد باشيد . . .يلداي زيباتون مبارك
نیلوفر
30 آذر 92 17:29
روزاتون به سپیدی و زیبایی برف و کانون زندگیتون به گرمای آفتاب تابیده بر برف های زمستانی هر چه از روشنی و سرخی داریم برداریم کنار هم بنشیینیم و بگذاریم که دوستی ها سدی باشند در برابر تاریکی ها یلدایتان رویایی…روزهایتان پر فروغ،شبهایتان ستاره باران!
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
ممنون عزیزم از لطفت
مامان و هلیا
3 دی 92 16:00
ای جان عزیز دلممممممممممممممممم. موش کوچولو بگیرم بخورمت آخ اون زیر چه میکنی؟ واییییی یه روز من باید هلیا را از زیر مبلا پیدا کنم
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
اره عزیزم وقتی به یک سالگی میرسن دیگه خیلی خیلی خیلی شیطون و بازیگوش میشن.از الان خودتو اماده کن
شاپرک
5 دی 92 19:55
وای من کلی پست نخوندم دارم توی وبلاگ این خانوم خانوما فدای این خوشمزگی روژینا بشم من عکسش که داره غذا میخوره خیلی بامزه شده دلم میخواد بچلونمش وای چرا بچه ها دوست دارن برن گوشه خونه رها هم همش زیر میز و تخت و... هست
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
شاپرک جونم تو اون عکس کلی غصه داره و با بی میلی غذا میخوره