روژینا دنیای مامان و باباروژینا دنیای مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 6 ماه و 2 روز سن داره

دنیای مامان وبابا

واکسن یکسالگی

1392/9/2 3:04
4,891 بازدید
اشتراک گذاری

روژیــــــــــــــــــــــــــــــــــــــنا گلی این چند روز اصلا خوب نبودناراحت بخاطر اینکه شما همش مریض بودی و بهونه گیر و .............

خوب بزار از اولش برات تعریف کنمهیپنوتیزم.2 شنبه هفته پیش قرار بود که ببرمت برای واکسن. روز قبلش خیلی استرس داشتم وهمه کارامو کردم که 2 شنبه هیچ کاری نداشته باشم و در بست در اختیار شما باشماسترس. و مرخصی هم گرفتم و کلاس نرفتم.///با اینکه  از ساعت 3 تا 7 بعداز ظهر فقط باید میرفتم اموزشگاه اما ترجیح دادم که نرم و پیشه شما خانم خانما باشم و خودم ازت مراقبت کنم///قلب

یکشنبه حس کردم یکم ابریزش بینی داری و بعضی اوقات هم تک سرفه ای میکردی تمام اینا هم دلیلش اینه که شما تقریبا 2 هفته ای میشه با پتوت لج کردی و اصلا نمیذاری که بندازمش روت و حتی وقتی خواب عمیق هستی  برش میداری و یه چیزایی با حالت غر غر به من میگی و میخوابی و نمیذاری که پتو روت باشهتعجبتعجبتعجب. چون زیاد شدید نبود بهت شربت سرماخوردگی دادم و گفتم شاید که خوب بشه اما دوشنبه صبح وقتی از خوابی بیدار شدی حس کردم یه کوچولو تب داری و وقتبی کارت رشدتو نگاه کردم نوشته بود سرماخوردگی اسهال یا تب مختصر مانع انجام واکسیناسیون به موقع نیست تعجب. این شد که  بهت استامینوفن دادم و با بابا رفتیم مرکز بهداشتنگران.اونجا به خانمه گفتم شما یکم تب داشتی وشاید هم سرما خورده باشی اما گفت هیچ مشکلی نیست و گفت این واکسن تب نداره و فقط ممکنه که تا  یک هفته بعدش روی پوستت قرمز بشهاسترس. و واکسن رو به دست چپت زد. و یکم گریه کردی و اومدیم خونه وشیر خوردی و خوابیدیخواب. اما وقتی بیدار شدی دیدم که خیلی تب داریناراحت .دوباره بهت استامینوفن دادم و یکم بهتر شدی .بعد از ظهرش که از خواب بیدار شدی خیلی تبت بالا بود و همش بهونه میگرفتیناراحت.مجبور شدم برای پایین اوردن تبت برای اولین بار از شیاف استامینوفن استفاده کنماسترس.اما باز هم فایده نداشت وهمچنان تب داشتی و گریه میکردی و هیچی هم نمیخوردی حتی شیرگریه. اونشب تا صبح بهونه گرفتی و نخوابیدیناراحت. خیلی ناراحت بودمناراحت. بی توجهی بابا هم بیشتر کلافم کرده بودکلافه اخه شما گریه میکردی ولی بابا راحت خوابیده بود و هر چقدر هم بهش میگفتم بیاد که بغلت کنه اصلا اهمیت نمیداد مژهابروو به من میگفت  ببرش بخوابونش اما مگه بی قراریت میذاشت که بخوابی و اگرهم میخوابیدی جند دقیقه ای روی پام میخوابیدی وتا میذاشتمت سر جات بیدار میشدیناراحت./خیلی شب سختی رو گذروندیم ومن اصلا نمیدونستم که چیکار کنم و چقدر هم اونشب دیر گذشت ومن منتظر بودم تا زودتر صبح بشه وببرمت دکتر اما مگه صبح میشدمنتظر. خلاصه اینکه ساعت شد 7 صبح و زنگ زدم به دکترت اما اشغال بود دیگه نمیتونتستم صبر کنم و امادت کردم و با بابا رفتیم دکترناراحت. فکر میکردم خلوت باشه اما تا وارد مطب شدیم 7 یا 8 نفری جلومون بودند و بعضی ها هم تلفنی نوبت گرفته بودند و میومدندکلافه. شما هم اونجا همش گریه میکردی و از تب صورتت قرمز شده بودگریه. از یه خانمی که نوبتش بود اجازه گرفتم و شما رو بردیم داخل خیلی گریه میکردی واصلا نمیذاشتی دکتر معاینه ات کنهتعجب. وقتی با اون حالت میدیدمت خیلی دلم میسوختگریه. دکتر گفت بیماریه ویروسیه واصلا ربطی به واکسن نداره. برات امپول نوشت که همون موقع زدی و یه سری دارو که داری مصرفشون میکنیناراحت. هنوز هم حالت خوب نشده و همش بی قراری وبهونه میگیری ناراحت. اشتهات خیلی کم شده هیچی نمیخوریناراحت. و این غذا نخوردن وشیر نخوردنت خیلی عذابم میدهناراحت.خیلی ضعیف شدی واصلا گرسنت نمیشهمتفکر.امروز هم روی پوستت همون قرمزی ها که خانمه گفت بوجود اومده و بازهم نگرانم کرده اخه بنظر خیلی زیاد هستندناراحت. دخترم خواهش میکنم که زودتر خوب شوماچ. خواهش میکنم  غذاتو بخورماچ. اصلا غذا هیچی لااقل شیرتو بخورقلب.خیلی ناراحتمناراحت. اصلا نمیتونم تو این وضعیت ببینمتناراحت.

 

 

1

 

خواب عصرگاهی روز یکشنبه

 

2

 

2 شنبه صبح قبل از رفتن به مرکز بهداشت

 

3

 

 

بهونه گیری های روژینازی. به هیچوجه نمیتونیم سرتو گرم کنیم وهمش بی قراری.ناراحت

 

 

5

 

امروز صبح بردمت بیرون تا حالو هوات عوض بشه. اینجا برای اولین باره که دستکش زمستونی دستت کردم

 

6

 

امروز غروب تو مغازه بابایی قبل از دد رفتن.

 

7

 

روژینای اخموی این چند روزه.

 

8

 

قرمزی های روی پوستت. الهی مامان برات بمیره بدنت هم اینطوری شده. مامانای عزیز اگه شما در این مورد تجربه ای دارید ممنون میشم راهنماییم کنیدماچ

 

9

 

همش حس میکنم که میخارن واذیتت میکنن. گوشت هم قرمز شده نمیدونم چرامتفکر

 

خدایا خواهش میکنم دخملکم زودتر حالش خوب بشه.

 

http://niniweblog.com/images/smilies/cut/cut%20(1).gif

 

عکسهای شنبه هفته پیش /2 روز قبل از واکسنت/

 

10

 

11

 

12

 

اینجا داری گوشتو نشون میدی به مامان. ماچقلبماچ

 

12

 

                         قلببه وسعت تمام اسمان و زمین دوست دارم دخترمقلب

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (22)

شیرین مامان شادلین
2 آذر 92 8:26
سلام الهي فدات شما خیلی ناراحت شدم انشاالله بزودي خوب شی مامانی منتظر خبرهای خوب هستیم
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
سلام گلم.خدا نکنه. ممنون از لطف و محبتت
صـبــا خاله ی آیـــســـا
2 آذر 92 10:47
عزیزم انشاالله خیــــــــــــلی زود خوب میشی نیلوفرجون ناراحت نباش امان ازین بی توجهی مردها]
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی صبا جونم. واقعا بعضی وقتها اصلا قابل تحمل نیستن
الهه
2 آذر 92 13:38
سلام من الهه هستم دوماهه که عروسی کردم چند وقتی میشه که با وبلاگتون اشنا شدم میتونم بگم عاشق دخترتون شدم من خودم بچه دوست ندارم ولی خیلی به روژینای شما علاقه پیدا کردم.خدا براتون نگه دارتش. بازم به وبلاگتون سر میزنم ...ترو خدا مواظب روژینا جونم باشین. خیلی دوستش دارم
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
سلام گلم.ممنون که به وبلاگمون سر میزنی. عروسیتون رو هم تبریک میگم. امیدوارم که خوشبخت بشید. مرسی از لطفت که به روژینا داری. از اشنایی باهات خوشحالم.
مامان آروین (مریم)
2 آذر 92 16:52
الهی بمیرم براش ، هم به خاطر واکسن و هم به خاطر جوش های قرمز که احتمالا خیلی خارش دارن ....
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
خدا نکنه مریم جان. خدا حفظت کنه عزیزم.اروینمو ببوس
خانمی(زیبا یارم تقدیم به تو)
2 آذر 92 17:02
روژینا،نبینم مریض باشی خاله.زود خوب شو.مامانی خیلی غصه میخوره. راستی مامانی وقت کردی بیا وبم.عکسای کادوی تولد آقایی رو گذاشتم. زیبا یارم،تقدیم به تو
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی خاله جونم. فعلا که بهتر شدم. چشم عزیزم اومدم
سمیه مامان آیسا
2 آذر 92 17:39
سلام عزیزم ..انشالا که رژینا جونم بهتره...خیلی ناراحت شدم..بابای ایسا هم هیچ وقت از خواب شبش نمیگذره .انگار که هیچ وقت صدای گریه بچرو نمیشنوه برا همینه که بهشت زیر پای ماست گلم....منتظر خبر سلامتی رژیناز هستمااااااااا
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
سلام گلم. ممنون عزیزم. بهتر شده. واای چقدر که ادم کلافه میشه وقتی میبینه که راحت خوابیدند. اخه انسان اینقدر خونسرد من که خیلی از این رفتارا دلم گرفتس
مامان منصوره
2 آذر 92 23:07
ای جانم عزیزم، ایشالله که زودی خوب شه،مامانی بخاطر دندوناشه.من با 16 تا دندونی که النا در آورد .فهمیدم هر وقت داره دندون در میاره علائم سرما خوردگی.بی اشتهایی شدیدمثل الانش فکر کن با سرنگ بهش سرلاک میدم حداقل قندش نیوفته.رو قرمزیاشم هیدرو کرتیزون بزن.پماد حساسیته.یا بتامتازون که خارشش گرفته شه.روژینا رو ببوس عزیزم.
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی عزیزم.انشالله. ممنون از راهنماییت. شاید هم بخاطر دندونش باشه چون خیلی وقته که دندون درنیاورده.وای چقدر بده که این کوچولوها بی اشتها میشن.عزیزم دکتر امپول هیدروکورنیزون رو داد براش تزریق کردیم.شماهم النا جونمو ببوس
صـبــا خاله ی آیـــســـا
2 آذر 92 23:15
عزیزم خیلی ناراحت شدم که مریض شدی انشاالله زود زود خوب میشی نیلوفرجون ناراحت نباش امان از بی توجهی مردا
مهدیه ( مادر دختری)
3 آذر 92 10:55
نیلوفر جون حتماواسه این لکه ها هم برش دکتر این طور مطمئن تره!
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
چشم مهدیه جان
زهرا
3 آذر 92 15:02
آخـــــــــی الهی بمیرم واسه روژینا کوچولومدعا می کنم زود تر خوب شی عزیزم راستی ممنونم که لینکم کردید
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
خدا نکنه زهرا جان. مرسی عزیزم از دعای خوبت. خواهش میکنم گلم.امشب میخواستم بیام وبلاگت اما باز نشد. چه خبر از بچه ها. وبلاگ پرستو هم باز نمیشه
مريم
3 آذر 92 20:48
سلام خاله جوووني....... مرسي كه به ما سرزدين..... ايشالله دخملي هم زود خوب بشه... اميدوارم پست بعدي بنويسيد دخملي خوب شده.. عكساش قشنكه ولي چه فايده تو همه عكسا بي حاله دخمل ما
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
سلام عزیزم. خواهش میکنم وظیفه اس. ببخش که یه وقتایی دیر بهتون سر میزنم.اخه بخدا اصلا وقت نمیکنم. مرسی عزیزم از دعای خوبت
مامان لي لي
4 آذر 92 3:14
سلام نيلوفرجون دختر نازت و ببوس، مرسي كه به ما سر زدي بازم بيا پيشمون البته تند تنداااااااا، البته عزيزم با كمال ميل لينك شديد
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
سلام گلم..ممنونم. چشم عزیزم حتما میام پیشتون. مرسی که لینکمون کردی. فقط کاش یبار دیگه ادرستو بذاری عزیزم.
مریم مامان یاسمین زهرا
4 آذر 92 10:00
سلام وبلاگ خوبی دارید در مورد قرمزی پوست روژینا جون باید بگم که شاید بیقراریش به خاطر اون باشه ممکنه به یه ماده غذایی حساسیت داده باشه ببین تو غذاش چیز جدیدی اضافه نکردی اگه مال غذا بود که هیچ ولی اگه خوب نشد حتما یه دکتر ببرش خواهر گلم. دختر منم یه بار اینجوری شد بعد فهمیدم که به سوپش کدو سبز اضافه کردم حساسیت داده که بهش میگن اگزما. اگزما انواع مختلف داره حساسیت به بعضی غذاها یا حتی آب هوا و خاک.
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
ممنوم گلم. اره عزیزم دکتر هم همینو گفت که یه نوع حساسیته و با دارو خوب شد و اون چند روز فقط بهش شیر دادم. اخه روژینا زیاد اهل غذا خوردن نیست. و نمیدونم به چی حساسیت داشته. دکترش گفت شاید ممکنه حتی به داروهای سرماخوردگیش بوده و من تو اون چند روز همه رو قطع کردم. ممنونم از راهنماییت عزیزم.فقط کاش ادرستو میذاشتی تا بیشتر باهم اشنا میشدیم ودخملیهامون دوست میشدند
مینا مامان روشا
4 آذر 92 10:21
آخی عزیزم این گل ز یبا چرا بی حاله؟ ایشالا زودی خوب میشه
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
عزیزم از بعد از واکسنش حسابی ضعیف و مریض شده دخملمون.ممنونم
سمیرا مامان پرنیان
4 آذر 92 20:43
قربونت برمممممممم عسیسممممم که مریضی انشاالله که زودی خوب بشی
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
خدا نکنه خاله جون مهربون.ممنونم
persian mom
4 آذر 92 20:57
الهی بگردم عزیزممم دوباره ببرش دکتر یا واسه همون واکسنه و سرخجه گرفته یا رزوئلا که همون ویروسیه که دکترش گفت.. ولی جای نگرانی نیست خوب میشه .. ارمیا هم سرما خورده منم خیلی خسته ام خدا خودش مواظبه این کوچولوها هستتتت
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
خدا نکنه عزیزم. بردمش دکتر گفت حساسیته و الان خدارو شسکر با مصرف داروها بهتر شده. الهی فدا ارمیاجونم بشم.سرماخوردگی نی نی ها خیلی بده. مخصوصا وقتی شبا نمیتونن نفس بکشن.روژیناهم هنوز ابریزش بینی داره. امیدوارم که ارمیا جون زودتر حالش خوب بشه عزیزم.
مامان الهام کوچولو
6 آذر 92 14:39
عزیییییییییزم نگران نباش انشالله به زودی خوب می شه.الهام هم تا دو هفته ی دیگه واکسن داره و من ار همین الان نگرانم.
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی عزیزم.ای جاااااااااااااانم.مراقیش باش .انشالله که بدون هیچ مشکلی این مرحله از واکسنش طی بشه
شاپرک
6 آذر 92 19:23
آخی انشاا.. که زود خوب شه مریضی بچه ها آدمو حسابی کلافه میکنه رها هم چند ماه پیش سرما خورد و این دونه های قرمز روی بدنش زد تا یه هفته بعدش خوب شد نگران نباش
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
مرسی گلم. واقعا مریضی بچه ها ادمو از پا در میاره.الهی فدا رها جونم شم. فکر کنم یه ویروسیه که بیشتر بچه ها میگیرن.هرچی هست خیلی بده. خدا کنه که دیگه این فرشته ها مریض نشن.
معصوم/مامان جان جان فاطمه
7 آذر 92 0:22
سلام ماماني فكر كنم روژينا جون هم رزوئلا گرفته باشه،علائمش تو همين مايه هاي سرخكه ويروس فاطمه هم همين طور شروع كرد،البته خيلي بد تر از ماله روژينا . تب بالا . . . استفراغ و از همه بدتر اين دونه هاي لعنتي... بايد دورش بگذره ،نگران نباش روژينا جون زودي خوب شو تا مامان از نگراني در بياد
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
سلام گلم.ممنونم. عزیزم خدارو شکر الان خیلی بهترشده وبا داروهایی که مصرف کرده دونه ها برطرف شد. فاطمه جونمو ببوس
زهرا
7 آذر 92 11:23
همه بچه ها خوبن تازه بیشتر هم شدیم اما نمیدونیم که چرا فاطمه طباطبایی چند جلسس که نمیاد
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
اخی. کلاستون رو خیلی دوست داشتم.همه بچه ها شاد و باحال بودند.به همه سلام برسون عزیزم
پرستو
7 آذر 92 15:25
میس میگم چرا نیومدید خیلی نگران شده بودم وای وقتی خوندم خیلی ناراحت شدم .... براش خیلی دعا میکنم میسی امیدوارم زودتر خوب شه میس شماهم خونسردیتونو حفظ کنید اینم مال روژینا جون
نیلوفر/مامانه روژینا
پاسخ
اره عزیزم این چند وقت روژینا حسابی مریض بوده. ممنون از دعات عزیزم.
فریده
12 آذر 92 3:48
سر بزن