عروسی واولین لاک زدن دخملیه ناز
شیرین تر از عسل سلام
نانازم 5 شنبه عروسیه دایی سعید/دایی بابا/ بود. شب قبلش بردمت حمام و بعدش ناخنای کوچولوی دستتو برای اولین بار لاک زدم.شماهم خیلی خوب دستتو نگه داشتی تا کار من تموم بشه. عزیز دلم لاک زدنه ناخنات خیلی برام لذت بخش بود روز 5 شنبه هم نزدیکای ظهر رفتیم اتلیه و چند تا عکس انداختیم. شما هم همش دستت تو دهنت بود.تا چند روز دیگه عکسها اماده میشن امیدوارم که قشنگ شده باشن تو عروسی خیلی دختر خوبی بودی عروسکم و همه خیلی ازت خوششون امده بود.دست دسی میکردی وگاهی اوقات هم خودتو تکون میدادی ونانای میکردی.
عزیزم تازگیا خیلی خیلی شیطون تر شدی و اصلا من وقت نمیکنم به کارام برسم.همش دوست داری که باهم بازی کنیم. منظور تمام حرفامونو متوجه میشی و یه موقع کار بدی که میکنی بهت میگیم چرا اینکارو کردی سریعا بغض میکنی که دلم خیلی برات مسوزه وسریع میام بغلت میکنم نازنینم .مامان طاقت اشکاتو نداره. چیز جدیدی که یاد گرفتی کلمه رفت هست. مثلا وقتی با توپت بازی میکنیم و توپت قل میخوره ومیره و ازت دور میشه میگی ا’.... و همراه با اون با دست هم منظور خودتو میفهمونی. و کف دستتو به سمت بال میگیری و تکونش میدی و میگی ا’...... بازی با دستمال کاغذی رو خیلی دوست داری و پر پرشون میکنی . یکبارهم که من حواسم بهت نبود یه تیکه از دستمال کاغذی رو خوردی و تا اومدم از دهنت درش بیارم قورتش دادی
دندونات هم 6 تا شدند و 4 مین مروارید بالاییت هم 3 روزی میشه که بیرون اومده .مبارکت باشه نفسم. 4 تا مروارید بالا داری و 2 تا هم پایین عاشق خیار هستی و به هیچ وجه نمیتونی ازش بگذری و با مرواریدای کوچولوت گاز گازیش میکنی و وقتی گاز میزنی صدا هم میده چند وقتی میشه که سر سفره از غذای ما هم یه کوچولو میخوری . دخترکم وقتی یه غذایی رو میبینی که دوست داری میگی به. خیلی صدات نازه عزیزم. عاشقتم دختر نازم هنوز 4 دست وپا میری و به همه جای خونه سرک میکشی کشو هارو باز میکنی و گاهی اوقات دستتو به جایی میگیری و می ایستی و 2 یا 3 قدم هم برمیداری ولی بعضی موقع ها که تعادلت رو نمیتونی حفظ کنی خیلی بده ومیفتی زمین. تا حال چند بار وقتی دستتو به تخت ما گرفتی وایستادی و صورتت خورده به پایین تخت و خیلی گریه کردی عزیزم. خدارو شکر بخیر گذشته. خیلی سعی میکنم که مراقبت باشم اما گاهی اوقات این مسائل ناراحت کننده پیش میاد که همش هم بخاطر کنجکاویهای خودته دخملم.
اولین لاکه ناخنات گلم.
دخملی تو اوایل عروسی تو بغل باباییش و پسر عمه جون
عزیز دلم عروسی مختلط بود وتو باغ بود و قیل از مراسم عروسی مراسم عقد داشتند .اینجا هم منتظریم که زودتر عروس و داماد بیان که مراسم عقد رو شروع کنن البته یکسالی هست که عقد کردند .
عزیز دلم اینجا شما داری دست دسی میکنی
روژینا جونم بغله باباش در کنار اقای داماد.عزیزم دایی سعید از بابا 3 سال کوچکتره. چقدر بامزه که بابا دایی کوچکتر از خودش داره
تیزری که اول تبلیغات شبکه جم پخش میشه رو خیلی دوست داری و از 3یا 4 ماهگی وقتی پخش میشد نگاه میکردی تو این عکسم بهش خیره شدی که اون قرمزیا چجوری یک دایره رو تشکیل میدن و یا از هم باز میشن
دخترم مشغول بازیه. لوگو هارو درمیاره و بعد دوباره باز میریزه تو سطلش و چند دقیقه ای باهاشون سرگرمه.
اینم یه نمونه از کنجکاویهای دخملک وبهم ریختن اتاقش
عزیز دلم موهات ماشالله حسابی داره پر میشه و بدون گلسر حسابی هپلی و شلخته میشی
عزیزم تو این چند روز یکی دوبار بهت چای دادم شما هم خیلی خوشت اومده بود و اینجا داری مثلا خودت چای میخوری.الهی بمیرم که تو استکان چیزی نیست عزیزم ببخشید اخه اگه پر باشه همه رو میریزی رو خودت و نمیتونی خودت به تنهایی چای بخوری
شبها خیلی دیر میخوابی عزیزم.ماهم تمام برقهارو خاموش میکنیم تا شما بفهمی شبه ولالا کنی اما شما خوشت میاد و دوست داری که بیشتر بازی کنی.