سه سالگی دنیای ما
عزیز دلم دختر قشنگم سلــــــــــــــــــــــام.
تولدت سه سالگیت مبارک باشه همه کسم
عزیزم 21 ابان ماه که تولد سه سالگیت بود پنج شنبه شب بود و مامانی به طور اتفاقی مهمون دعوت کرده بود و مهموناش خاله معصومه /خالم/و شوهر خاله و محدثه جون و دایی و زندایی مامانی و دختر دایی مامانی با پسرش و دخترش بودند.منم اونشب تصمیم گرفتم که چون شب تولدت بود یک کیک بگیرم و یه جشن کوچولو با مهمونا بگیریم وشما شمع تولد سه سالگیت رو فوت کنی. و ان شالله جشن تولد اصلیت که بعد از ماه صفره مهمونی و جشن تو خونه خودمون برات بگیریم.
یک روز قبل برای تولدت یک کیک عروسکی سفارش دادیم و بعد از ظهر پنج شنبه بابا رفت کیکت رو گرفت و گذاشتیم تو یخچالمون و بعد رفتیم خونه مامانی و بعد ازشام منو بابا رفتیم کیک تواد و کلاهت رو اوردیم و مهمونا خیلی از تولد بدون مقدمه شما و بدون خبر سورپرایز شده بودند. و کلی همراهی کردن ما و شمارو برای اینکه جشن تولدت خوش بگذره و با هدایاشون که نقدی بود کلی مارو شرمنده کردند عزیزم . البته من بهشون گفتم که تصمیم دارم که تولد دیگه ای بعد از ماه صفر برات بگیرم اما بازهم مارو شرمنده کردند با هدایاشون.
حالا چند تا عکس از اونشب برات میذارم دخترکم. ان شالله تولد 120 سالگیت رو جشن بگیری دخمل جوووووونم.
کیک تولد 3 سالگی دختر نازی
دخملی عشق مامان وباباشه
و عکس اخر که با مامانی هستی. البته با مهمونا هم عکس گرفتی دخملم. البته چون من اجازه نداشتم عکساشونو نذاشتم عروسکم.