تولدت مبارک دنیای من
سلام عزیز دل مامان.
صبح قشنگ پاییزیت بخیر عروسکم.
دختر گلم الان ساعت نه و ده دقیقه صبح روز پنج شنبه 21 ابان 94 که مامان داره این پست رو برات میذاره و تا ساعت 9 و بیست و پنج دقیقه که لحظه تولدته وقت دارم که این پست رو کامل کنم. عزیزترینم شما الان در خواب نازی . و من باگوشیم انلاین شدم و نمیتونم که برات استیکر و عکس بذارم. فقط اومدم که برات بنویسم تولدت مبارک تمام دنیای من. خیلی دوستت دارم و در چنین روزی بهترین ارزوها رو برات دارم مامانی. ان شالله که همیشه سلامت و موفق باشی دختر گلم.
روژینای سه ساله ی من خیلی دوست داشتم که دیشب بیام و از تمام حس های مادرونه ام برات بنویسم اما متاسفانه شارژ نداشتم و نشد. همه ی زندگی من دیشب بیشتر از هرشب بوسیدمت و بوییدمت. حسابی بغلت کردم و سعی کردم از اخرین شبی که دوسالته نهایت استفاده رو بکنم برای در اغوش گرفتنت . دو سالگی که دیگه هرگر تکرار نخواهد شد . دیشب موقع خواب بهت گفتم که عزیزم فردا صبح وقتی بیدار بشی میشی سه ساله و امشب با دوسالگیت خداحافظی کن و شماهم باهاش بای بای کردی و به من گفتی که دلم براش میسوزه حالا که داره میره. راستیتش مامانی منم چنین حسی رو داشتم. حس اینکه دیگه این روزهای قشنگ و شیرین دوسالگیت و شیرین زبونیات و لغات اشتباهی که میگی تکرار نمیشه ولی در کل من تمام روزهای باتوبودن رو دوست دارم و تک تک این روزها رو ستایش میکنم. دیشب تا صبح تو بغل من و در کنار من خوابیدی مامانی . وای که چقدر دوستت دارم و اما ناتوانم از گفتنش و از نوشتنش و بروز دادنش.
سه سالگیت مبارک تمام زندگی من.
سه ساله شدنت مبارک زندگی من
خدایا شکرت بابت هدیه کردن دخترم به من و سلامتیش و یکسال بزرگتر شدنش.
خدایا ارزوی من در این لحظاات اینه که بهترین ها رو براش رقم بزنی .
روژینازم خیلی خیلی خیلی خیلی دوستتت داااااارم دنیای مامان.