37هفتگی
باکمی تاخیر البته معذرت میخوام دخترعزیزم
هفتگیت مبارک عشقه مامان
عزیزدلم خیلی دلتنگتم ودل تودلم نیست که هرچه زودترببینمت.تا اومدنت فقطروز مونده ومن هر روز که میگذره بیشتر دلتنگت میشم.این روزای اخر هم چقدر دیر میگذرهاصلا باورم نمیشه که اخرین روزایی هست که تودلمی وزندگی جنینیت داره تموم میشه نفسم وبعدش بیرون میای وازم جدا میشی اخه 9 ماه درتمام لحطات بامن بودی واز همه به من نزدیکتر بودی .چقدرزودگذشت/الهی فدات بشم من که دخمله خوبی بودی واصلا منو اذیت نکردی.ولی من شاید مامانه خوبی واست نبودم.ببخش منو دخترم که اگه گاهی اوقات اذیتت کردم اگه شبها بدخوابیدم وتو اذیت شدی منوببخش/اگه لباس تنگ پوشیدم وتو اذیت شدی منوببخش.اگه گاهی اوقات ناراحت بودم وگریه کردم وتوهم ناراحت شدی منوببخش/ اگرباصدای بلندحرف زدم وگوشهای کوچولوی تو اذیت شدمنوببخش/الان که دارم اینارومینویسم یه بغضی دارم ودلم میخواد که گریه کنم عزیزدلم.هنوزهم باورم نمیشه که دارم مامان میشم.خدا کنه که لیاقتت رو داشته باشم.اما اینوبدون عزیزم که مامان عاشقانه دوستت داره.وتمام سعیشو میکنه که بتونه واست اینده روشنی بسازه البته با کمک خدای مهربون. خداجونم من همه امیدم بتوست وتنها ارزوم اینه که دخترکوچولوم صحیح وسالم به دنیا بیاد.خدایا بخاطر وجود فرشته نازنینت تو دلم ازت ممنونم.