جشن تولد دنیای مامان وبابا
روژیـــــــــــــــــــــــــــــــــــــنا جونـــــــــــــــــــــــــــــم تا این لحظه 11 ماه و 19 روز و 17 ساعت و 27 دقیقه و 36 ثانیه سن دارد
دنیای من تولد تولد تولدت مبـــــــــــــــــــارک
عروسکم دیشب جشن تولد یکسالگیت بود البته شما هنوز یکسالت نشده اما چون شب تولدت مصادف میشد با شب تاسوعا دیشب تولدت رو برگزار کردیم نازنینم دیشب خیلی خیلی خوش گذشت./جای همه دوستان خالی بود/ جشن تولدت خیلی باشکوه و قشنگ بود و اولین جشن تولد تم دار تو فامیل بود و همچنین اولین جشن تولدی بود که تو رستوران برگزار میشد وهمه رو سورپرایز کرده بود.از یک ماهه پیش همیشه شبها مشغول اماده سازی کارهای تولدت بودم .از یک ماهه پیش رستوران رزرو کردیم وکلا یک ماهی میشد که حسابی برای اولین جشن تولدت مشغول بودیم.مخصوصا منو مامانی فاطمه.که زحمت لباستو کشید.شب قبل از تولدت بردمت حمام و صبح روز تولدت هم رفتیم میوه و شیرینی گرفتیم وبعدش رفتیم دنبال مریم /دختر خالم/ و اومدیم خونه ومیوه هارو شستیم و ساعت 3 رفتیم رستوران برای تزئیین. بیشتر نصب تزئیینات رو خودم انجام دادم و بابا ومریم فقط نظارت میکردند.و کارمون تا ساعت 7 طول کشید شما هم تو این مدت پیشه مامانی فاطمه موندی و ساعت 7 اومدم خونه و اماده شدیم وشما رو هم اماده کردم و ساعت یک ربع به 8 رفتیم تولد.شما هم تو جشن خیلی دختر خوبی بودی اصلا اذیت نکردی.نانای هم میکردی و فقط وسط جشن یه نیم ساعتی لالا کردی دختر ناناریم
بفرمایید تولد کفشدوزکی روژینا جووووووون.
تقریبا کارتها رو از یک هفته قبل به مهمونا دادیم
تزئینات قبل از اماده کردن.
گل دراومد از حموم روژینا جونی در اومد از حموم
حموم قبل از تولدت.از ترس اینکه سرما نخوری بغله بخاری نشوندمت و بخاری رو هم خیلی زیاد کردم
دختر جونم قبل از رفتن به جشن تولد کفشدوزکی
عزیزم ریسه عکسها از نوزادی تا یکسالیگت بود که عکسهای تمام ماهگردات بود و همه خیلی خوششون اومده بود از اینکه هر ماه برات ماهگرد گرفته بودم.اخر جشن همه قبل از اینکه برن میومدن و عکسهاتو نگاه میکردند و براشون جذابیت داشت.
ساعت بدنیا اومدن قشنگترین عشق
همه ستون ها کفشدوزکی بود و بادکنک کفشدوزکی داشت
کلاه کفشدوزک کوچولو
جعبه دستمال کاغذی
گیفتهای مهمونا که مداد فشنگی و پاک کن بود که داخل جعبه قرار داده شد
جعبه گیفت
لیوان های روژینایی که بعدا توش شربت البالو ریخته شد و از مهمونا پذیرایی شد اما یادم رفت که عکس بگیرم
پیش دستی هاس کیک کفشدوزکی
چاقوی برش کیک اما متاسفانه چون بشقاب زیرش سفیده عکسش واضح نیست
اولین لباسی که دختر گلی تنش کرده
تگ نوش جان
عزیز دلم قبل از اومدن مهمونا. انشالله عروسیت همه زندگیه مامان
کیک کفشدوزکی
دختر نازم خیلی دوست داشتم که تو تولدت میتونستی خودت به تنهایی بایستی و راه بری اما شما تنبل خانمی و هنوز راه نیفتادی و زیاد هم تلاش نمیکنی که خودت بتونی به تنهایی راه بری .
نانازی دستشو کرده تو کیک
دخملی داره دستشو نگاه میکنه
اینجا هم دختر مهربونم داره دست کیکیشو به مامانش تعارف میکنه
مامان وبابا و دخملیه کفشدوزکی
دخملی و پسر عمه
عزیزم وقتی شمعو روشن کردیم شما بهش خیره شده بودی و با دقت نگاش میکردی
عزیز دلم از دیدنه فشفشه ها تعجب کرده
.////////////// پذیرایی/////////////////////
میزها قبل از اینکه مهمونا بیان به تین صورت چیده شده بود
نوشابه های روژینایی
میز شام
دخمل نازی وقتی که مهمونا داشتند شام میخوردند
وامااااااااااااااا هدیه مامان وبابا
یه انگشتر کفشدوزکی برای دستای ناز عروسکی
وهدیه بقیه مهمونا نقدی بود و دستشون درد نکنه و فقط ماهان جون و دایی محسن بابا زحمت کشیدند وبرات لباس اوردند. دسته همگی درد نکنه
بازهم یه تشکر ویژه از همه دوستان مهربون که تولد دخملی رو تبریک گفتند. بووووووووووووووووووووووووووس