وقت واسه بیمارستان
دختر گلم دیروز منو بابا رفتیم دکتر اخه خانم دکتر بهم گفته بود که تو هفته32باید برم پیشش/مامان وبابا خیلی استرس داشتند بخاطر وزنت اما وقتی خانم دکتر سونو کرد گفت خداروشکر همه چی خوبه.نفسم مانیتورش طوری قرار گرفته بود که من نتونستم ببینمتاول سر کوچولوتو اندازه گرفت وبه بابا نشونش داد وبه من گفت رشدش ماشاالله خوب بوده وبهش میخوره تو 33 هفته باشه بعدپاتو به بابایی نشون دادوبابا کلی ذوق میکرد بعد قلبتو ودنده های کوشولوتو نشونش داد وصدای قلبتو گذاشت که ما بشنویم در اخر هم دستای نازتو نشونه بابا داد.خوش به حال بابا که تونست دخمل نازو ببینه اما من چی منم دلم واست تنگ شده عروسکمراستی خانم دکتر گفت 2 هفته دیگه که اومدی پول به حساب بریزیدکه منم برگه بیمارستانو بهت بدم واز21 تا 28 ابان برات تو بیمارستان وقت بگیرم که اگه خدای نکرده مشکلی پیش اومد خیالت از بابت بیمارستان راحت باشه منم کلی خوشحال شدم که تا لحظه دیدار منو شما خانم کوچولو چیزی نموندهوبیشتر از همه خوشحالی منو بابا بخاطر اینه که خانم دکی گفت همه چی نرمال وطبیعیه ونگرانه چیزی نباشیدبابایی مهربون هم وقتی داشتیم برمیگشتیم خونه واسمون خرمالو خرید اخه دختر گلم شما از اون موقع که تو دله مامانی تا حالا خرمالو نخورده بودیومامان شمکو هم خیلی دلش میخواست