32 هفتگی روژینا جان
روژینا جوووووون مامان سلام.
هفنگیت مبارک
خدایا شکرت/32 هفته از وجود فرشته نازنینت تو دله من میگذره ومن منتظرم یک وماه ونیم دیگه فرشته کوچولو رو بغل بگیرم وتمام سعیمو میکنم که بتونم ازش به درستی مراقبت کنم.ومامان خوبی واسش باشم. البته خدا جون باید کمکم کنی.
عزیزم بالاخره خونه تکونی مامان تموم شدو اتاقت هم اماده شد فقط لوستر اتاقت مونده که اونم باید بابا زحمت بکشه وبزنه. جمعه هم جشنه سیسمونیته روژینای من. فردا باید به مهمونا زنگ بزنم ودعوتشون کنم. واسه مهمونا گیفتای خوشگل خریدم و میخوام اسمتو روش بنویسم واز طرف شما بهشون بدم. که یه یادگاری از دخمله من داشته باشند. راستی نفسم دیشب با بابا رفتیم اتلیه ومنو بابا عکس بارداری انداختیموامروزم باید بریم انتخاب کنیم وتا 2روز دیگه اماده میشه.اخه میخوام بزارمش تو اتاقت. فردا هم وقت گرفتم که برم دکتر وسونو که بفهم وزنه شما چقدر شده. خدا کنه دکتر نگه وزنه روژینای من کمه وگرنه من از غصه میمیرمجیگرم الان حس میکنم که شما گرسنه ای.مامان بره نهار بخورهاخه منم خیلی گشنمه. فعلا بای عزیزترینم