روژینا دنیای مامان و باباروژینا دنیای مامان و بابا، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 11 روز سن داره

دنیای مامان وبابا

سی و نه و چهل ماهگی

1394/12/12 23:26
1,017 بازدید
اشتراک گذاری

سلام روژینای نازم.خوبی مامانی.

 

روژینازم چند روز پیش این پست رو نوشته بودم و پست موقت کرده بودم و اصلا فکرشو نمیکردم که دیگه وقت نکنم بیام وبشه 28 اسفند و ی جورایی بشه اخرین پست سال 94 که تو وبلاگت میزارمغمگین. اول بریم مطالب اون پست موقتی رو که نوشته بودم رو بخونیم و بعد ادامش رو مینویسم.

پست موقت در پارگراف بعدیچشمک

 

الان که دارم این پست رو برات مینویسم شما روی تختت هستی و من پایین تختت دراز کشیدم تا خوابت ببره قربونت برم و من با گوشیم انلاین شدم برای ثبت خاطراتت

یه مدتیه که حسابی سرم شلوغ بوده و دلیلش هم اینه که خدارو شکر خونمون رو فروختیم و طی سفر قبلی که به تهران داشتیم تونستیم یه خونه اونجا بخریم و دیگه بعد از برگشتمون خونه مامان زری اینا نمیریم و مهلتی که از اقای فروشنده گرفتیم برای خردادماهه و ان شالله تیر میریم به خونه جدیدمون. درسته که عسلم خونه مامان زری اینارو شما خیلی دوست داشتی و همش میگی بریم خونه پاییینیه اما عزیزم دیگه وقتش بود که از اونجا نقل مکان کنیم گلمآرام. و میدونم بهترین خاطراتی که من از,شما دارم تو اون خونه هست. تو این مدتی که اینجا هستیم خونه ی مامانی رو هم برای فروش گذاشتیم و منتظریم که مامانی هم خونشو بفروشه و ان شالله که اونم بتونه یه خونه ی خوب بخره و باهم برگردیم😉

خوب از خاطرات این چند وقت بگم که یک روز جمعه با مامانی و بابا رفتیم منطقه ازاد انزلی و از اونجا کلی شکلات و خوراکیهای خوشمزه ترکیه ای برات خریدم.و یکسری هم لباس خریدم و همچنین لباسهای عیدت رو.یک لباس سرهمی نانازی برات خریدم که عاشقش شدم. چون من خیلی,سرهمی,دوست دارم و وقتی شما کوچولو بود,همش لباس سرهمی تنت میکردم مامانی.بعدش هم رفتیم پارک و کلی بازی کردی شما.

بیست و یکم بهمن ماه هم که سی و نه ماهگی,شما بود. و سی و نه ماهگیت مبارک باشه عشق جونم

و بیست و پنج هم ولنتاین بودشِـــکـــلـَــک هــاے عـَــروسـَــــک و ی جشن کوچیک سه نفره گرفتیم و من برای بابا ساعت مچی گرفتم و برای شما عشق کوچولو یک گوی که خیلی دوستش داری. بابا نادری هم برای من عطر و برای,شما خوشمزه ی دوست داشتنیت که اناناس هست رو گرفت و وقتی ازش پرسیدم چرا اناناس. گفت چون روژینا دوست داره و دلم نیومد براش اسباب بازی بگیرم که بدردش نخوره و براش چیزی گرفتم که بخوره. اینم از بابای شما که بشدت مخالفه اسباب بازی خریدنه.  و واقعا هم بی,دلیل نیست مامانی مخالفتش. چون شما باهر اسباب بازی فقط پنج دقیقه یا,شاید هم ده دقیقه بازی میکنی و بعدش از وسایل اضافی اتاقت میشه .اینم از خاطره ی چهارمین ولنتاینی که شما ثمره ی عشق ما در کنارمون حضور داشتیشِـــکـــلـَــک هــاے عـَــروسـَــــک.

تقریبا دو هفته دیگه هم عیده و من هنوز هیچ کاری نکردم و کلی کار دارم بابت خونه تکونی و هم خرید و هم کارهای دیگه .

دوشنبه دهم اسفند هم بردمت اتلیه برای چند تا عکس خوشگلHello. اخه جیگرم اتلیه ی سه سالگی نبرده بودمت و یجورایی ناراحت بودم و این شد که بالاخره در این روزهای پایانی سال  بالاخره اتلیه هم رفتیم.و امروز چند تا از عکسهات رو از طریق تلگرام خانم عکاس برام فرستاد که برات میزارم عزیز دلم.

 

خوب حالا از ادامش برات میگم

نازنینم 21 اسفند چهل ماهگیت بود  و تو این پست باید چهل ماهگیت رو هم تبریک بگم نفسم.

فردا اخرین روز سال 94 هست عزیزم و ما تقریبا همه ی کارهامون رو کردیم  و خریدهای عید رو انجام دادیم و امشب با همدیگه هفت سینمون رو هم چیدیم و فردا شب که شب عیده مامانی مهمونمون هست . عزیز دلم لحظه تحویل سال 95 تقریبا هشت صبحه روز یکشنبه اول فروردین هست . و برناممون این چنینه که بعد از تحویل سال و خوردن صبحانه بریم دنبال مامانی و بریم تهران عزیز دلم. و تا نیمه ی اول عید تهران هستیم عزیزکم.محبت چهارشنبه سوری هم با باباو با ماشین رفتیم بیرون و خیابون گردی و جز صدای ترقه  و بوی نامظبوعش چیز دیگه ای نبود و شما از صدای بلند ترقه ها ناراحت بودی و میگفتی واااااااااااااای سرم درد گرفت.و بعدش هم رفتیم شام بیرون و بعد از خوردن شام اومدیم خونه و هوا واقعا سرد بود اونشب و صبحش هم رفته بودیم ارایشگاه و کلی خسته بودیم و زودی لا لا کردیم.خواب

 

 

 

ای جووووووووووووووووونم نازم

 

 

 

فدای ژست های قشنگت عشقولی

 

 

 

یه روز جمعه که میخواستیم با بابا بریم پیاده روی و برای اینکه خسته نشی با کالسکه بردیمت بیرون

 

 

 

 

روژینااااااااااااز عشقم

 

 

خونه مامان زری و عروسکی که عمه جون برات خریده

 

خونه خاله محبوبه بابا در کنار مهتا و شایان و عرشیا

 

 

یک روز که گیر داده بودی پستونک بخوریتعجب

 

 

 

عروسکم در کنار عروسکهاش

 

 

 

 

 

 

با کوله پشتی مهدت.خنده

 

 

 

 

ولنتاین 94 در کنار دخملیمون.

 

 

و گوی که خیلی دوستش داری و هدیه ولنتاینتهHeart Smile

 

 

 

 

 

 

وقتی داشتیم میرفتیم برای خرید هدیه ی بابا

 

 

و تو راه برگشت خوابت برد نفسم

 

 

عطری که بابا به من هدیه داد

 

 

وساعت مچی که من هدیه دادم به بابا

 

 

 

و سلفی ولنتاینی مونخندونک

 

 

 

اروین نی نی ناز خاله مرمره. همسایه ی مامانی

 

 

 

همیشه عصرها بعد از خوابت برات ابمیوه/لیمو و پرتقال/ میگیریم و میریزم تو ابمیوه خوریت و شما روی بالشتت میخوابی .و نوش جان میکنی

 

 

 

 

وقتی میبرمت با خودم کلاس . خودتو به نقاشی کشیدن مشغول میکنی عزیزم و حواس مامان و بچه ها رو پرت نمیکنی. البته بچه ها خیلی بهت علاقه دارند و همش حواسشون به توستسوت

 

 

 

سرگرمی جدیدت موقع خرید کردن بازی بات مانکن های جلوی مغازه هاست و دستشون رو میگیری و باهاشون ارتباط برقرار میکنی

 

 

 

 

 

شب چهارشنبه سوری

 

 

 

و سفره هفت سین اموزشگاه شکوفا.

 

 

 

و در کنار سفره هفت سین اموزشگاه افاق. سفر چند روز پیشمون که به تهران رفتیم ی سر رفتم اموزشگاه و دیدم سفره هفت سینشون رو چیدند و منم در کنارش ازت عکس گرفتم.

 

 

اینم عکس هفت سینه پارساله اموزشگاه هست که یادم رفته بود بزارم تو وبلاگت. وااااااای که پارسال چقدر نخودی و ناناز بودی

 

 

 

 

و اینم از اخرین پست سال 94

عزیز دلم سال 94 هم به پایان رسید و الان ساعت تقریبا یکه بامداده که این پست تکمیل شد خانمی. عزیز دلم سال 94 با تمام خوبی ها و مقداری هم سخنی هایی که داشت به پایان رسید البته سختی هاش هم به دلیل تصمیمات نادرستی بود که خودمون گرفتیم غمگینو اولینش هم خونه خریدن مامانی و دومیش هم خونه حریدن ما و نقل مکانمون به شمال بود و باعث شد که سال 94 برامون سخت بگذرهآرام . البته به هر حال علاوه بر این سختی ها خاطرات زیبا و خوب و تکرار نشدنی از خطه سرسبز  و دوست داشتنیه گیلان داریم و هیچ وقت فراموش نمیکنیممحبت. و همچنین تجاربی که بدست اوردیم . هم من و هم بابا نادر  یجورایی تو این یکسال بزرگتر شدیم و همچنین رشد و شکوفایی شما و سلامتیت دختر نازم تو این یکسال بهترینهای سال 94 بود قندعسلم.بوس

عزیزدلم با ارزوی سالی خوب و خوش بهمراه سلامتی و شادی برای همه ی دوستان خوب مجازیمون این پست رو به پایان میرسونم و همچنین ارزوی سلامتی و سالی خوب برات دارم عزیز دل مامانمحبت.Heart Smilesmsnow01 nariya اس ام اس تبریک عید نوروز   سری اول

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

پسندها (3)

نظرات (0)